در این اثر به طرز چشمگیری از تصاویر آرشیوی با تدوینی فوقالعاده و بجا استفاده شده که لذت تماشای فیلم را دوچندان میکند. شاید اوج جذابیت و زیبایی تصاویر آرشیوی استفادهشده در این مستند جایی است که خانوادهها دور یک آزاده را گرفتهاند و از او سراغی از گمشده خود میگیرند. نمیدانم نصرتی این تصاویر را از کجا آورده ولی هر چه هست تصاویر ناب و بکری است که من در کمتر اثری در موضوع دفاع مقدس بهویژه آزادگان دیدهام.
در مستند «چهلهزار فرزند» با اینکه در تمام طول فیلم صحبت از آزادگان و خدمات جمعیت هلالاحمر در این عرصه در دوران دفاع مقدس و حتی پس از آن است، همانند فیلمهای مشابه پخششده در این سالها، بیان این امر گلدرشت نبوده و به قول معروف تو ذوق نمیزند. تصاویر و قابهای عالی با نوردهی فوقالعاده، کار درخشان حسین شعاعی یکی از امتیازات فیلم بهشمار میرود. با شعاعی در دو فیلم متأخرم «حاجعباس» و «سیدناصر» درباره شهدای منا کار کردهام. جوانی باسواد و پرانرژی است با کلی ایده که بودنش در کنار هر کارگردانی مغتنم است. حیف که سودای مهاجرت دارد وگرنه میتوانست یکی از بهترینهای این رشته در آینده سینما و تلویزیون باشد. دل سپردن به طنین موسیقی کم و بجای استفادهشده این اثر از دیگر مزایای آن است. موسیقی دقیقا جایی استفاده شده که باید. تدوین مناسب و در خدمت سوژه از دیگر مزایای فیلم است. استفاده از صحبتهای مسئولان و کات به موضوعات گفتهشده در تصاویر آرشیوی از نقاط قوت تدوین این اثر زیباست. تنها در دو جا کپشن نامها با کمی تأخیر و تعجیل در قاب جا میگیرد که به گمانم به دلیل عجله برای رساندن به پخش بوده و البته در کلیت اثر بسیار ناچیز است.
فصل نهایی فیلم جایی است که خانم افراز برای دیدار و تجدید خاطرات راهی سروستان فارس میشود تا یکی از آزادگان و مادرش را ببیند. بعد از دقایق طولانی دیدن پلاتو و گفتوگو در قابهای بسته، دوربین وارد جاده و خیابان میشود تا این دیدار را ثبت و ضبط کند؛ دیداری بهمثابه دیدار مادر با فرزند؛ «یکی از چهلهزار فرزند». زمان فیلم چیزی حدود یک ساعت است که برای یک مستند زیاد است، ولی باور کنید موقع تماشا بهقدری درگیر داستان و روایتها شدم که متوجه گذر زمان نشدم. کارگردانی سنجیده با ایدهای نو و بکر مهمترین برگ برنده فیلم است. نورالله نصرتی، فیلمنامهنویس و مستندساز است. تحصیلات سینمایی دارد و سالهاست که کارمند روابطعمومی جمعیت هلالاحمر است. فکر کنم این فیلم یکی از مهمترین آثار او است که قصه اسرای ایرانی در عراق و مشکلات خانوادههای آنها را روایت میکند.
کاش حالا که تاریخ شفاهی هلالاحمر درحال روایت است، با توجه به سابقه نزدیک به یک قرن خدمات هلال و عدم شناخت کافی مخاطبان و مردم از خدمات آن، باقی بخشهای تاثیرگذار و قدیمی این نهاد خدمتگزار هم روایت شود. واحدهایی چون سازمان امداد، سازمان داوطلبان، سازمان جوانان، تدارکات درمانی و داروخانهها، معاونت درمان و توانبخشی، مرکز پزشکی حج و زیارت و.... بهگمانم در هر بخشی پیشکسوتانی هستند که کلی حرف برای گفتن دارند. گفتنی است، این مستند در نخستین جشنواره هلال وصل که از سوی هلالاحمر برگزار شده، موفق به دریافت جایزه شد و مورد تقدیر قرار گرفت. همچنین این مستند توانست به فصل سوم جشنواره تلویزیونی مستند راه پیدا کند و هفته گذشته از شبکه مستند سیما نیز پخش شد. تبریک به اداره کل روابطعمومی جمعیت هلالاحمر و به همه دستاندرکاران تولید چنین اثر زیبایی و در انتها پیشنهاد میدهم جلساتی برای نمایش عمومی این اثر نیز تدارک دیده شود تا تعداد بیشتری از مخاطبان این فیلم را ببینند.
محمد اینانلو
پایگاه اطلاع رسانی جمعیت هلال احمر
12/23/2017 11:29:00 AM