از نظر قرآن کریم یکی از تعاملات انسان، ارتباط با خویشتن است. از نگاه دین، انسان همچنانکه باید به سلامت جسم خود اهمیت دهد و از آلوده شدن آن پیشگیری کند، باید به سلامت نفس و روح خود نیز توجه ویژه داشته باشد.
در قرآن کریم از سلامت و بیماری قلب انسان فراوان سخن به میان آمده است:
(یَوْمَ لاَ یَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ)[1]
روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمی دهد، مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد.
(وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَ هُمْ کَافِرُونَ)[2]
اما کسانی که در دلهایشان بیماری است، پلیدی بر پلیدیشان افزود و در حال کفر درمی گذرند.
بر اساس این آیات و واقعیات رفتاری آدمی، روشن می شود که رابطه رفتار انسان با روح او، علت و معلولی است و همه ارتباطات ما بر قلب مان اثر وضعی دارد. بنابراین، سلامت و بیماری روح انسان ارتباط مستقیمی با عملکرد وی دارد.
تعریف سلامت ارتباطی ایجاد ارتباط به عنوان تنها مسیر کسب اطلاعات و معلومات و تحقق «شاکله» انسان، باید از سلامت لازم برخوردار باشد؛ زیرا دیگر رفتارهای انسان معلول باورها و ارزش هایی است که از راه ارتباطات به دست می آورد و در صورتی که انسان سلامت ارتباطاتی داشته باشد از وی رفتارهای سالمی نیز انتظار می رود.
ارتباطات، عامل نقل و انتقال اطلاعات است و آنها بنمایه های کنش های انسان به شمار می روند.
به عبارت دیگر، سلامت ارتباطی یعنی «تولید، توزیع و مصرف اطلاعات مورد نیاز و مفید مبتنی بر اساس اصول اخلاقی و دینی برای نیل به زندگی سعادتمندانه». پس ارتباطات هر فرد با باورها و ارزش های وی رابطه مستقیمی دارد. از آن جمله، کسب اطلاعات است که سنگ بنای شخصیت انسان به شمار می رود، زیرا دانش سالم به بینش سالم و در نهایت به کنش سالم می انجامد.
ضرورت حفظ سلامت ارتباطی امروزه انبوه متراکم و رو به افزایشی از اطلاعات به وسیله ابزارهای مدرن ارتباطی نگهداری، تولید، ارسال و دریافت میشود. به راستی چه مقدار از این دریای مواج مورد نیاز ما و در راستای زندگی فردی و اجتماعی ماست؟ ما در فضایی زیست می کنیم که انسان واره های صنعتی در همه زوایای زندگی مان حضور چشمگیری دارند که نهتنها نمی توانیم آنها را حذف و حتی محدود کنیم، به دلایلی هر روز بیشتر به آنها نیازمند و وابسته می شویم.
رسانه ها این انسان گونه های صنعتی، بیش از همنوعانی که در گذشته با آنها نشست و برخاست می کردیم و ارتباط داشتیم، و در بسیاری از مواقع به جای آنان با ما ارتباط دو سویه برقرار می کنند.
آنها در جایجای زندگیمان حضوری فعال دارند، از مهمترین مبادی معرفتی ما شده اند، برایمان جذاب ترین داستانها را به شیرین ترین زبان بازسازی می کنند و آنقدر هم نشینی با آنها برایمان اعتیادآور شده که به شدت به آنها احساس نیاز می کنیم؛ غافل از صحت و سقم مطالب و اخباری که به ما می دهند. از این رو، آنها به نوعی قبله آگاهی هایمان شدهاند؛ قبلهای که بی اختیار همه به آن روی آورده ایم.
فناوری اطلاعات، از یک سو آزادی عمل و از دیگر سو حریم های خصوصی برای انسان پدید می آورند و قدرت او را در همه فرایندهای ارتباطی، یعنی دریافت، نگهداری، تولید و توزیع پیام، به صورت چشمگیری بالا می برند، بنابراین، بی گمان اگر این توانمندی با اقدامات پیشگیرانه و درمانی مهار نشود، می تواند برای سلامت فرد و جامعه بسیار خطرناک باشد.
سیلاب اطلاعاتی که به وسیله رسانه های همگانی جاری می شود، با بی قیدی انسان، به تدریج تمامی جوامع را در خود غرق می کند. افرادی که خواه ناخواه در این جوّ اطلاعاتی تنفس می کنند، از این اطلاعات نیز تغذیه مین مایند و اندک اندک در جریان امور قرار می گیرند و این اطلاعات را برای همنوعان خود بازگو می کنند.
تمام این عوامل هرچند نامحسوس و مبهم است، بر رفتار ما اثر می گذارد، ولی همانطور که رودهای بزرگ از پیوستن جویبارها به وجود می آیند، رویدادهای بزرگ نیز از رویدادهای کوچک پدیدار می شوند. این جریان، پیام های رسانه های همگانی هستند که به تدریج با پیوستن به هم، ما را در خود غرق و در روش زندگی و شیوه عمل ما تغییر ایجاد می کنند و درنتیجه، از طریق مغزشویی نامحسوس ـ البته جزئی و بسیار کند ـ باورهای تازهای در ما به وجود می آورند.
به راستی همراهی و همنشینی با کدام انسان، مؤثرتر از همنشینی با رسانه هایی است که با جذابیت و مهارت تمام می توانند به ترویج فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی بپردازند؟ بی تردید اطلاعاتی که از رسانه ها دریافت می شود، اثر وضعی خود را بر روح انسان می گذارد.
دشواری اجرای اخلاق اطلاعات، حتی در مفهوم ساده آن و بدون نگاه به ابعاد محتوایی، به مسئله تنوع کانال های اطلاعاتی و تنوع بسیار معیارها و مقیاس های مورد استفاده برمی گردد. واقعیت آن است که وقتی یک فناوری جدید پذیرفته می شود، برخی از نتایج و عوارض کاربرد آن ممکن است پرهیز ناپذیر باشند.[3]
این وظیفه مهم در حفظ و تداوم سلامت ارتباطی در مرحله اول به عهده نهاد سپس نهادهای اجتماعی است. از نظر اسلام، مسلمانان در رفتار فردی و اجتماعی شان باید همواره از مظاهر قدرت، همگام و هماهنگ با اهرم های مهار آن استفاده کنند.
امروزه فن آوری ارتباطات را باید مهمترین مظاهر قدرت و منشأ تولید آن دانست که زمینه ساز توسعه قدرت بشر در سایر ابعاد زندگی است و اگر به تناسب توسعه سخت افزاری و نرم افزاری فضای مجازی به سلامت محتوایی آن توجه نشود، مخاطرات جبران ناپذیری برای جامعه و به ویژه نهاد خانواده خواهد داشت.
نقش نهاد دین در سلامت ارتباطی از نگاه اسلام، نیاز به دین و نهاد دین، موضوعی در عرض دیگر موضوعات زندگی انسان نیست، بلکه اصل زندگی او و جهت دهنده دیگر نهادهای اجتماعی است. نهاد دین باید با تقویت باورهای دینی، ترویج ارزشهای الهی و تعیین هنجارهای متناسب با روند رو به رشد فناوری ارتباطات، برای حفظ و تداوم سلامت ارتباطی و اطلاعاتی، وظایف افراد و دیگر نهادهای اجتماعی را درخصوص عناصر فرهنگی روشن کند.
دینی که به همه زوایای زندگی انسان و نیازهای معنوی و مادی او توجه دارد، هرگز نمی تواند درباره مهمترین موضوع زندگی او، یعنی ارتباطات و اطلاعات، نظر نداشته باشد؛ چنانکه کتاب به عنوان رسانه ای کارآمد، همواره از دو نظر سلبی و ایجابی مورد توجه دین و متدینان بوده است. سلبی برای پیشگیری از پیامدهای منفی آن برای سلامت روح انسان و ایجابی برای بهره گیری از آن در راستای حفظ، تقویت و ارتقای سلامت روحی بشر.
بخشی از سواد رسانه ای را باید در آشنایی با شاخص های سلامت ارتباطی جستجو کرد که مهمترین و اساسی ترین نهادی که این معیارها را تعیین می کند نهاد دین است. که نهاد حکومت و نهاد خانواده در هم افزایی یکدیگر باید از این منبع عظیم الهی در حفظ سلامت ارتباطی جامعه از آن بهره ببرند.
در همین ارتباط نقش دین را در تعیین شاخص های سلامت ارتباطی و تعیین قلمرو تولید، توزیع و مصرف رسانه ای می توان در پنج عنصر اصلی فرهنگی به دست آورد.
نخستین راه مدیریت و مهار فناوری ارتباطات و اطلاعاتی که بر بستر آن مبادله میشود، تقویت باورهای دینی است.
باورها در هر فرهنگ، اساس دیگر عناصر فرهنگی است. از این رو، تقویت باورهای دینی در همه سطوح، به ویژه مبدأ و معاد می تواند عامل مهمی برای مهار انسان باشد. با توجه به گرایش های نفسانی انسان، به ویژه در خلوتها و آزادی هایی که فناوری ارتباطات برای وی پدید می آورد، تنها باور به حضور خدا در مقام مهمترین و مؤثرترین مظهر قدرت، میتواند در مهار نفس سرکش انسان که همواره او را به بدی فرامی خواند، اثرگذار باشد.
2. تقویت ارزشها
ارزش ها، عنصر دوم فرهنگ به شمار می روند و شامل اموری می شوند که از نظر دین مطلوبیت دارند. ارزش های دینی که در باورهای توحیدی ریشه دارند، تا آنجا در جامعه نقش آفرینی می کنند که آموخته شوند، مناسب حال باشند و افراد آنها را به صحنه زندگی آورده باشند. هر فرد برای رشد خود، به منظومهای از ارزشها نیازمند است که در جامعه راهنمای اعمال او باشد.
تقوا مهمترین ارزش اخلاقی است که تضمین کننده صلاح فرد و جامعه و تنها معیار برتری انسانها در پیشگاه الهی است. این اهرم، مهار درونی است که در خلوت و جلوت میتواند بر مبنای باور به حضور همیشگی خداوند موجب حفظ انسان از بیماریهای روحی شود. از این رو، مؤمنان وظیفه دارند در حد توان این نیروی درونی را تقویت کنند:
(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)[4]
پس تا می توانید از خدا پروا بدارید و بشنوید و فرمان ببرید، و مالی برای خودتان [در راه خدا] انفاق کنید، و کسانی که از خسّت نفس خویش مصون مانند، آنان رستگاراناند.
3. تقویت هنجارها
بخش مهمی از معارف دینی احکامی است که هنجارهایی را برای همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی معیّن کرده است. دین برای آن که چرا، چه چیزی، چه موقع، کجا، به چه صورت و از چه جایی مطلبی را بشنویم یا ببینیم یا برای دیگران بفرستیم، معیارهایی تعیین کرده است. از این رو، سبک زندگی مؤمن و غیرمؤمن در عمل متفاوت می شود.
متدینان در سایه ایمان، به سلاح چیرگی بر اطلاعات نامطلوب و مضر مجهز میشوند و دقیقاً همین عامل، رفتار و کردار آنان را دارای معنا، مفهوم و هدف میسازد و به همه اینها روح می بخشد و همانگونه که معتقدند، آنان را از نوعی نیرومندی اخلاقی برخوردار می کند.
4. تقویت محصولات
ظرفیت هایی که فناوری ارتباطات برای تولید و توزیع محصولات فرهنگی پدید آورده، فضای مجازی را به بازار گستردهای برای عرضه پیام تبدیل کرده است. در این بازار، کالاهایی خریدار دارد که بتواند مزیتهای نسبی داشته باشد. بنابراین، نهاد دین نمیتواند نسبت به این فضای مجازی و تأثیرات آن ساکت باشد. نهاد دین باید همواره متدینان متخصص را به تولید محصولات فاخر و برخاسته از باورها، ارزش ها و هنجارهای دینی تشویق و انگیزه های آنان را در این جهاد فرهنگی تقویت کند.
تولید محصولات و برنامه های مناسب هر عصر که بر اساس دعوت اسلامی، امر به معروف، تبلیغ، تعلیم، اعلان و... شکل می گیرد، افزون بر معرفی اسلام و تبلیغ آن، در برابر شبهات و جنگ روانی و تهاجم فرهنگی به پامیخیزد تولیدات نرم افزاری و سخت افزاری را در برمی گیرد.
مهمترین بعد جهاد در عصر ارتباطات، شناساندن چهره زیبای دین اسلام است که مطابق با فطرت آدمی است و این مهم تنها با تولید محتوا و برنامه هایی که می تواند معرف اسلام ناب باشد، محقق می گردد. «جهاد تولیدی» یعنی «تلاش در جهت فراهم کردن امکانات سخت افزاری و نرم افزاری و تولید برنامه متناسب با نیازهای جامعه بشری، به منظور معرفی تبیین ارزشها و دفاع از کیان و حریم اسلام».
5. تقویت نمادها
نهاد دین با توجه به تعارضات فرهنگی، همواره از راه های مناسب، قداست آیین ها و نمادهای خود را حفظ می کند. بدون رعایت احترام و حفظ قداست نمادها، نمی توان به روش مؤثری برای حفظ مفهوم سنت و آیین دست یازید. در حقیقت سنت ها و آداب چیزی نیستند جز شناخت حاکمیت و احترام به آن و اقتدار نمادها و اعتبار دادن به روایاتی که محتوای این نهادها را شکل میدهند.
با اهمیت ترین روایات و قصص را در ادیان میتوان جست و جو کرد، مثلاً در «سِفر پیدایش» یا «بهاگاواد ـ گیتا»[5] و یا قصص قرآن. عدهای ـ از جمله مورخ معتبری چون «آرنولد توین بی»[6] ـ معتقدند: «فرهنگ و جامعه ای که در مرکز ثقل خود فاقد چنین داستانهای مذهبی باشد، محکوم به زوال است».[7]
نقش نهادهای اجتماعی
به هر میزان که نهادهای سنتی و اجتماعی قدرت خود را در سازماندهی و تشکیل بافت ها و باورهای ذهنی انسان از دست بدهند، و به هر میزان تأثیرشان در مجهز ساختن انسانها به قدرت قضاوت و تشخیص و انتخاب بر اساس ملاکها و ضوابط ارزشی و نهادی کاهش یابد، مهار اطلاعات دشوارتر میشود و در نتیجه ارزشهای اخلاقی افول می کند و اهرمهای نظارتی ناکارآمدتر می گردد.
این نکته بسیار مهم است؛ زیرا بیشتر نویسندگان و کسانی که پیرامون نهادهای اجتماعی مطلبی مینویسند ـ به خصوص جامعه شناسان ـ توجه ندارند که تضعیف هر نهاد، موجبات ضعف قدرت انسانها را در مقابله با بحرانها و آشوبهای اطلاعاتی فراهم می سازد.[8]
تمامی نهادهای اجتماعی یک جامعه به طور اعم، نقش مهارکننده را دارند و خود، دستگاه کنترل کننده آن هستند. بی حکمت نیست که در اسلام این همه بر حضور در اجتماعات و توجه به نهادهای رسمی و غیررسمی اجتماعی، همچون نهاد دین، آموزش و حکومت تأکید شده است.
نقش نهاد حکومت
فناوری ارتباطات به عنوان مهمترین اهرم تولید و حفظ قدرت نرم و سخت، مورد توجه همه حکومتها قرار دارد. نهاد حکومت همچنانکه در توسعه این فناوری ارتباطات نقش اصلی را ایفا می کند، می تواند با روش های مستقیم و غیرمستقیم و با تقویت و بهره گیری از دیگر نهادها اجتماعی بر فناوری ارتباطات و چرخه اطلاعات نظارت و آن را مهار کند.
هیچیک از بنیانگذاران مذهبی هرچه را که مردم میخواستند به آنها هدیه نمی کردند، بلکه چیزی را به آنان عرضه می داشتند که برای آنها ضروری و مفید بود. اما تلویزیون این وظیفه و مسئولیت را ندارد که آنچه را مردم بدان نیازمند هستند و برای آنها ضروری و مفید است، بدانها عرضه کنند؛ زیرا تلویزیون دوستدار مصرف کننده است؛ انسان هر وقت دلش خواست میتواند به آسانی آن را روشن یا خاموش کند.[9]
خودکفایی و استقلال در بعد سختافزاری و نرم افزاری فناوری اطلاعات، مهمترین گامی است که حکومت دینی میتواند در ایفای نقش خود در این جهت بردارد.
نقش نهاد خانواده
با وجود توسعه رسانه ها و نقش فضای مجازی در سامان دهی افکار و رفتار ما هنوز هم این نهاد خانواده است که باورها، ارزشها و هنجارها را در عمل به به اعضای خود می آموزد و در حد امکان بر آنها نظارت می کند.
این نهاد خانواده است که باز در رهایی فضای مجازی، مشخص می کند چه اسراری از دنیای بزرگسالان برای کودکان میتواند فاش شود و کدام باید مخفی بماند. آنان در حضور کودکان از به کاربردن واژگان مخصوص و بیان مطالبی معیّن خودداری می کنند و آنها را برای خردسالان نامناسب تشخیص می دهند. خانوادهای که بر روی کودکان و محیط اطلاعات فرزندان خود نظارت ندارد و یا از عهده کنترل اطلاعات دور و بر آنان ناتوان است، خانواده نیست.[10]
فروریختن محدودیتها، و سرعت و پیچیدگی که پیامد طبیعی توسعه فناوری ارتباطات است، ضرورت و اهمیت مدیریت ارتباط را دوچندان می کند. فناوری ارتباطات به همان میزان که فرد و جامعه را توانمند می کند، نمی تواندبه آنان قدرت و بینش پیشگیری و مهار بدهد.
این فناوری از سویی قدرت آدمی را در چهار حوزه نگهداری، تولید، ارسال و دریافت به طرز عجیب و نامحدودی بالا برده است و از سوی دیگر، با ایجاد فضای مجازی، انسان را از فشارهای هنجاری محیط واقعی رهانیده است. این وضعیت دو رهاورد داشته است که میتواند به نابودی فرد و جامعه بینجامد: ارائه قدرت مطلق و آزادی مطلق.
نبود محدودیتها و آسودگی خاطر از نظارتهای اجتماعی، سبب میشود هر کس کمترین دسترسی به این فناوری دارد، هر نوع پیامی را به هر صورتی، هر زمانی، برای هر کسی، هر چند بار، در هر کجا بفرستد یا از طرف مقابل دریافت کند. پیامهایی که بسیاری از اوقات اگر برای سلامت روحی و ارتباطی انسان زیانآور نباشند به یقین سودمند هم نخواهند بود.
همچنان که حفظ سلامت جسمی ما در سایه دو اصل پیشگیری و درمان است. نهاد دین که عهده دار حفظ سلامت روحی جامعه است برای تداوم این بعد از سلامت جامعه دو مرحله پیشگیری و درمان را مد نظر قرار داده است. دو اصل تقوا و توبه که در آیات و روایات به فور به آن اشاره شده در واقع تضمین کننده سلامت روحی نهاد خانواده است.
از آنجا که بر اساس فرهنگ اسلامی اطلاعات خوراک روحی انسان به شمار می روند ابتدا باید نهاد حکومت و نهاد خانواده با تکیه بر اموزه های دینی از تولید، توزیع و مصرف اطلاعات ناسالم و غیر اخلاقی با اصل تقوا ار آنها پیشگیری کنند و در صورت ابتلاء باید با اصل دوم یعنی توبه خسارات را جبران کنند در غیر این صورت سلامت جامعه به مخاطره خواهد افتاد.
بنابراین، انسان مسلمان بیش از هر چیز نیازمند توانمندسازی خود در مدیریت ارتباط، به ویژه متناسب با اقتضائات فناوری ارتباطات است تا بتواند اطلاعات سالم را به میزان مورد نظر کسب، حفظ، توزیع و دریافت کند و در سایه آن افزون بر رفع نیازهای فردی و اجتماعی، نقش خود را به عنوان عنصری سالم در جامعه ایفا نماید.
حجت الاسلام و المسلمین حجت الله بیات
(عضو هیئت علمی و معاون گرو روان شناسی و ارتباطات دانشگاه قران و حدیث
دفتر مطالعات اسلامی و ارتباطات حوزوی پژوهشگاه فضای مجازی
[1].شعرا: 88-89.
.[2] توبه، 125.
[3]. نک: جامعهشناسی جامعه اطلاعاتی، ص139 – 140.
[4]. تغابن: 16.
[5]. Bhagavad_ Gita
[6] .Arnold Toynbee
[7]. نک: تکنوپولی، ص ۲۶۹.
[8]. نک: تکنو پولی، ص122-124.
[9]. زندگی در عیش مردن در خوشی، ص 2۵۹.
[10]. نک: همان،ص129
1/12/2022 3:41:00 AM