انسان ها در جامعه هاى مختلف زندگى مى کنند و هر یک از جوامع داراى نظام فکرى و فرهنگى خاص، آداب و رسوم و عادات و ارزش هاى اخلاقى و ضوابط و مقررات ویژه اى است که حیات اجتماعى آن، به رعایت آنها بستگى دارد و بدین وسیله از دیگر جوامع شناخته و امتیاز داده مى شود.
فرهنگ جامعه توسط بزرگ ترها به نسل جدید انتقال مى یابد. در میان جامعه و فرد تأثیر و تأثر متقابل انجام مى گیرد، جامعه در فرد اثر مى گذارد، فرهنگ خود را به او منتقل مى سازد و او را همفکر و همسو مى گرداند و فرد نیز به نوبه خود در جامعه اثر مى گذارد.
انسان در جامعه پرورش مى یابد، آداب و رسوم و افکار و ارزش هاى آن را مى پذیرد، شخصیت خود را مى سازد و با جامعه هماهنگ مى گرداند و این است معناى اجتماعى شدن و اجتماعى کردن و فرهنگ پذیرى انسان.
ولى باید بدانیم که فرهنگ پذیرى انسان از جامعه، نه تحمیلى و اجبارى است چنان که بعضى از جامعه شناسان تصور کرده اند، نه در اثر تقلید کورکورانه و بى هدف است، چنان که گروهى دیگر پنداشت هاند، بلکه انطباقى است آگاهانه و با اراده و اختیار و هدفدار.
کودک با حرص و ولع افکار و رفتار افراد جامعه خود را مى نگرد، آنچه را مناسب تشخیص داد مى پذیرد تا هر چه زودتر به صف بزرگسالان بپیوندد و به عضویت جامعه درآید، ولى چنان هم نیست که همه چیز را بپذیرد و همیشه خود را به رنگ محیط درآورد.
امام صادق علیه السلام فرمود: هر که در نفس خود پند دهنده اى نداشته باشد، پندهاى مردم برایش سود ندارد. (1)
به هر حال، کودک براى اجتماعى شدن آماده است، چون در جامعه زندگى مى کند تدریجا با آداب و رسوم و فرهنگ جامعه آشنا مى شود و رفتار خود را با جامعه منطبق مى سازد.
نخستین مرحله ظهور گرایش هاى اجتماعى کودک چند هفته بعد از ولادت و در محیط خانواده شروع مى شود. در برابر رفتار پدر و مادر عکس العمل عاطفى و رفتار اجتماعى نشان مى دهد. وجود جسمانى و نفسانى او در این محیط کوچک رشد مى کند، با چیزهاى فراوانى آشنا مى شود و معلومات زیادى را فرا مى گیرد. تجربیات و عادت ها و اندوخته هاى ذهنى کودک در این زمان در رشد شخصیت او تأثیر به سزائى دارد و براى زندگى آینده اش مهم و سرنوشت ساز خواهد بود. بنابراین، اخلاق و رفتار پدر و مادر و کیفیت زندگى آنان و ارزش هاى حاکم بر خانواده در فرهنگ پذیرى و اجتماعى شدن فرزند تأثیر به سزائى دارد و نباید از این امر مهم غفلت به عمل آید.
دومین مرحله رشد اجتماعى گرایش به بازىهاى دسته جمعى و همبازى شدن با کودکان همسن و سال است. شرکت فعال کودک در بازىهاى دسته جمعى، او را با افراد و فرهنگ ها و اخلاق و رفتارهاى جدید که در واقع از خانواده هاى دیگر سرچشمه مى گیرد آشنا مى سازد. امکانات و استعدادهاى ذاتى و تجربیات و اندوخته هاى سابق خود را، در جمع هم بازى ها به کار مى بندد و شخصیت اجتماعى خود را ابراز مى دارد، تعاون و همکارى و رعایت مقررات اجتماعى را عملا در جمع هم بازى ها فرا مى گیرد. جامعه پذیرى او تقویت مى شود و براى شرکت در جامعه بزرگ تر و مسؤولیت پذیرى آماده مى گردد. دوران بازى و نوع بازى ها و اسباب بازى ها و اخلاق و رفتار همبازى ها و تعداد گروه هاى هم بازى، در تربیت اجتماعى کودک و رشد شخصیت او تأثیر به سزایى دارد.
نوع بازى و اخلاق و رفتار و هم بازی ها در این میان از اهمیت ویژهاى برخوردار است. مراقبت اولیاء و مربیان از بازی هاى کودکان امرى است مهم و ضرورى و نباید مورد غفلت قرار گیرد. اسلام نیز به اولیاء و مربیان توصیه مى کند که به کودکان اجازه دهند هفت سال بازى کنند .
حضرت امام صادق علیه السلام: به فرزندت اجازه بده هفت سال بازى کند. (2)
سومین و مهمترین جایگاه تربیت اجتماعى و فرهنگ پذیرى کودک و نوجوان و جوان محیط مدرسه و در جمع کثیرى از همسالان و از خانواده هاى مختلف است. محیط مدرسه گرچه محیط کسب و کار و زندگى رسمى محسوب نمى شود، ولى با محیط خانواده و محیط بازى تفاوت هاى فراوانى دارد. در اینجا با شخصیت هاى دانشمند و محترمى سر و کار پیدا مى کند. در این محیط جدید نظم و انضباط برقرار است و آزادى هاى سابق کودک محدود مى شود. با برنامههاى متنوع درسى حساب شده اى مواجه مى شود که او را با علوم و افکار و عقائد و فرهنگ و آداب و رسوم جامعه بزرگ آشنا مى سازد. با کودکان دیگر سر و کار پیدا مى کند، که از خانواده هاى مختلف و داراى افکار و اخلاق و رفتار و زندگى هاى گوناگون هستند. در اجتماع مدرسه عملا با زندگى اجتماعى مسالمتآمیز و رعایت حقوق دیگران و احترام به قوانین و مقررات اجتماعى آشنا مى شود.
نظام ویژه آموزش و پرورش، برنامه هاى علمى و اجتماعى، اخلاقى و رفتار اجتماعى مدیر و معلمان مدرسه، در کیفیت تربیت اجتماعى کودک و آماده شدنش براى شرکت در اجتماع بزرگ ترها و قبول مسؤولیت ها نقش بسیار بزرگى را ایفا مى کند که نباید مورد غفلت قرار گیرد.
در طى مراحل سه گانه سابق به انضمام نقش مهم رسانه هاى جمعى رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، مجلات، کتاب ها، فیلم ها، معاشرت با بزرگ ترها، جو عمومى حاکم بر اجتماع، شخصیت اجتماعى و فرهنگى کودک و نوجوان شکل مى گیرد و براى زندگى در جامعه بزرگ آماده مى شود.
حرکت فرهنگ پذیرى فرد بعد از ورود در جامعه در اثر قبول مسئولیت ها و معاشرت با افراد و معیت هاى مختلف و استفاده از کتاب ها و رسانه هاى عمومى و تجربهها و آموخته هاى زندگى همچنان تداوم دارد و غالبا تا پایان زندگى ادامه خواهد یافت، بنابراین، تربیت اجتماعى فرد را باید یک امر مستمر و مداوم به شمار آورد.
با توجه به نقش بسیار مهم جامعه در کیفیت فرهنگ پذیرى و تربیت هاى اجتماعى کودکان و جوانان به امور زیر توصیه مى شود:
با رعایت امور مذکور مى توان به تربیت اجتماعى صحیح کودکان کمک کرد.
اسلام نیز نسبت به اصل اجتماعى شدن انسان و تشویق به گرایش به اجتماع توصیه و تأکید دارد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرموده: رأس عقل، بعد از ایمان، دوستى و معاشرت با مردم و خیر رساندن به همه انسان ها، خوب و بد، است. (3)
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: با مردم ارتباط و معاشرت داشته باشید و به آنان احسان کنید و از دورى و قطع رابطه اجتناب نمایید. (4)
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: با یکدیگر ارتباط داشته باشید و به هم نیکى کنید و دلسوز و مهربان باشید، همانگونه که خدا فرموده، برادر نیکوکار باشید. (5)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: بهترین مؤمنان کسانى هستند که محل الفت و معاشرت مؤمنان مى باشند. کسى که نه با دیگران الفت مى گیرد و نه دیگران با او انس و الفت دارند خیرى ندارد. (6)
امام صادق علیه السلام فرمود: مسلمانان وظیفه دارند در پیوند دوستى و تعاون و توجه به همدیگر و مواسات با نیازمندان و ارتباط و عطوفت با یکدیگر، چنان که خدا فرمان داده، جدیت و کوشش نمایید. دلسوز هم باشید و نسبت به آنچه از آنان نمى دانید نگران باشید، چنان که انصار در زمان رسول خدا چنین بودند. (7)
از احادیث مذکور و ده ها حدیث دیگر استفاده مى شود که اسلام نسبت به اصل اجتماعى شدن افراد و پرورش گرایشهاى اجتماعى و در نتیجه فرهنگپذیرى و تربیت اجتماعى عنایت دارد و این همان سخنى است که جامعه شناسان مى گویند، با این تفاوت که جامعه شناسان با نظرى وسیع مى گویند: با توجه به این که کودک در آینده ناچار است در جامعه قبیله اى یا میهنى یا نژادى یا زبانى خود و با افراد آن زندگى کند باید به گونه اى تربیت شود که فرهنگ جامعه خود را بپذیرد و با سایر افراد همسو و هماهنگ گردد تا بتواند با آنان زندگى مسالمت آمیز داشته باشد و در این رابطه بین افکار صحیح و غیر صحیح و اخلاق و رفتار خوب و بد فرقى نمى گذارد. هر چه است فرهنگ آن جامعه است و افراد باید آن را بپذیرند.
ولى اسلام انشعابات قومی، قبیلهاى، منطق هاى، نژادى و زبانى را مردود مى شمارد و پذیرش و پیروى کورکورانه از فرهنگ حاکم بر این جوامع را محکوم مى کند. اسلام خود جامعه خاصى را تأسیس نموده و فرهنگ ویژه اى را معرفى کرده است. جامعه اسلامى بر پایه ایمان به خداى یگانه و زندگى بعد از مرگ و نبوت استوار گشته است و فرهنگ اسلام نیز بر همین پایه تنظیم شده و از وحى سرچشمه مى گیرد.
اسلام در معارف و مسائل عقیدتى، در اخلاق و ارزشها و ضد ارزش ها، در مسائل اجتماعى در آداب و معاشرت، در ضوابط و مقررات اجتماعى، در فرهنگ و هنر، و غیر اینها، آراء و نظرهاى ویژه اى دارد که مجموعا فرهنگ اسلام را تشکیل مى دهند.
اسلام آمده تا عقاید و فرهنگ مردم را اصلاح و تکمیل کند، با افکار غلط، اخلاق، رفتار و عادتهاى زشت مبارزه کند و افکار صحیح و اخلاق و رفتارهاى نیک را جایگزین سازد، فرهنگ سازى در متن رسالت پیامبر اسلام قرار دارد، از عموم مسلمانان مى خواهد که از آلوده شدن به مفاسد اخلاقى و اجتماعى اجتناب نمایند و فرهنگ عالى اسلام را بپذیرند و شخصیت خود و فرزندانشان را بسازند و پرورش دهند.
اسلام عموم مسلمانان جهان را یک جامعه و یک امت مى داند. هر یک از مسلمانان فردى از جامعه بزرگ اسلام بلکه به منزله عضوى از پیکر اسلام محسوب مى شود.
در قرآن مى فرماید: این امت یگانه شما است و من پروردگار شما هستم پس مرا پرستش کنید . (8)
و مى فرماید: شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدید آمدید، امر به معروف و نهى از منکر مىکنید و به خدا ایمان دارید. (9)
و مى فرماید: شما را امت وسط قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد. (10)
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: مثل مؤمنین در دوستى و دلسوزى و مهربانى با یکدیگر مثل پیکر واحد است که هر گاه عضوى از آن به درد آید سایر اعضا با بی خوابى و تب با عضو دردمند همکارى مى نمایند. (11)
بنابراین، هر مسلمان به امت بزرگ اسلامى وابسته است و نمى تواند نسبت به اوضاع عموم جامعه اسلامى بى تفاوت باشد. پیامبر اسلام صلى الله علیه و اله فرموده اند: هر که نسبت به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نیست. و هر کس صداى استغاثه مسلمانى را بشنود و به یارى او نشتابد مسلمان نیست. (12)
بلکه اسلام عموم مؤمنین را از یک خانواده مى شمارد که رهبر به منزله پدر و افراد به منزله خواهر و برادر هستند در قرآن مى فرماید: همانا که مؤمنین برادرند، پس بین برادرانتان اصلاح کنید و از خدا بترسید تا مورد رحمت قرار گیرید. (13)
امام صادق علیه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان و به منزله چشم او و آینه و راهنماى اوست. به وى خیانت نمى کند و او را فریب نمى دهد و ستم روا نمى دارد و به او دروغ نمى گوید و غیبت نمى کند. (14)
اگر اسلام عموم مسلمانان جهان را یک جامعه و یک امت مى داند مسلمانان وظیفه دارند دیدگاه خود را نسبت به جامعه تغییر دهند خود را وابسته به جامعه بزرگ اسلام بدانند، به مجد و عظمت و قدرت و شوکت آن بیندیشند و در برابر دشمنان از آن دفاع نمایند. عزت و شوکت جامعه بزرگ اسلامى را عزت خود و ضعف و ناتوانى آن را ضعف خود بدانند.
نکته مذکور یکى از امتیازات اسلام به شمار مى رود که در اجتماعى کردن کودکان و نوجوانان و جوانان و حتى بزرگسالان باید منظور نظر اولیاء و مربیان باشد و در تربیت اجتماعى در خانواده و در برنامه ریزى در مدارس مورد عنایت دانشمندان علوم تربیتى قرار گیرد. روحیه گرایش به جامعه بزرگ اسلامى را در افراد به وجود آورند و پرورش دهند و جامعه پذیرشان سازند. فرهنگ و افکار و ارزش هاى اصیل اسلام را زنده کنند و افراد را به سوى آنها دعوت نمایند.
اسلام در مورد جامعه دید وسیعترى نیز دارد. همه انسانها را بندگان خدا مىداند و احسان و خدمت و سودرسانى به آنان را یک ارزش بزرگ محسوب مىدارد.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: انسانها روزى خوار خدا هستند، پس بهترین مردم کسى است که نفعش بیشتر به مردم برسد. (15)
از پیامبر سؤال شد که محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود: کسى که بیشتر از همه نفعش به مردم برسد. (16)
امام صادق علیه السلام فرمود: خدا بندگانى دارد که مردم در حوائجشان به آنان پناه مى برند اینان کسانى هستند که در روز قیامت از عذاب خدا در امان خواهند بود. (17)
کوتاه سخن این که در تربیت اجتماعى باید به امور زیر توجه شود:
حضرت آیت الله ابراهیم امینی
پى نوشت ها:
1- قال ابو عبدالله علیه السلام: من لم یجعل له من نفسه واعظا فان مواعظ الناس لن تغنى عنه شیئا، بحار، ج 70، ص .70
2- عن ابى عبدالله علیه السلام قال: دع ابنک یلعت سبع سنین، وسائل، ج 15، ص .193
3- قال رسول الله صلى الله علیه و آله: رأس العقل بعد الایمان التودد الى الناس و اصطناع الخیر الى کل احد، بر او فاجر، بحار، ج 74، ص .392
4- قال امیر المؤمنین علیه السلام: علیکم بالتواصط و التباذل و ایاکم و التدابر و التقاطع، بحار، ج 74، ص .40
5- قال ابو عبدالله علیه السلام: تواصلوا و تباروا و تراحموا و کونوا اخوة بررة کما امرکم الله. بحار، ج 74، ص .399
6- قال رسول الله صلى الله علیه و آله: (فى حدیث) و خیر المؤمنین من کان مألفه للمؤمنین و لا خیر فیمن لا یألف و لا یؤلف، بحار، ج 74، ص .393
7- عن ابى عبدالله علیه السلام قال: یحق على المسلمین الاجتهاد فى التواصل و التعاون على التعاطف و المواسات لاهل الحاجه، و تعاطف بعضهم على بعض، کما امرکم الله عز و جل : «رحماء بینهم» متراحمین مغتمین لما غاب عنکم من امرهم، على ما مضى علیه الانصار على عهد رسول الله صلى الله علیه و آله، کافى، ج 2، ص .175
8- ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون، انبیاء، آیه .92
9-کنتم خیر امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله، آل عمران، آیه .110
10-و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء على الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا. بقره، آیه .143
11-قال رسول الله صلى الله علیه و آله: مثل المؤمنین فى توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد، اذا اشتکى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمى، صحیح مسلم، ج 4، ص .1999
12-قال رسول الله صلى الله علیه و اله: من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس منهم، و من سمع رجلا ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم، کافى، ج 2، ص 164
13-انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون، حجرات، آیه .10
14-قال ابو عبدالله علیه السلام: المسلم اخو المسلم هو عینه و مرآته و دلیله، لا یخونه و لا یخدعه و لا یظلمه و لا یکذبه و لا یغتابه، کافى، ج 2، ص .166
15-قال رسول الله صلى الله علیه و آله: الخلق عیال الله تعالى فاحب الخلق الى الله من نفع عیال الله، بحار، ج 74، ص .316
16-سئل رسول الله صلى الله علیه و اله: من احب الناس الى الله؟ قال: انفع الناس للناس . بحار، ج 74، ص .339
17-قال الصادق علیه السلام: ان لله عبادا من خلقه یفزع العباد الیهم فى حوائجهم اولئک هم الامنون یوم القیامة، بحار، ج 74، ص .318
8/11/2018 8:57:09 AM