S
Header
            فعالیت جوانان در جمعیت از مصادیق مسئولیت‌پذیری در جامعه است/ خدمات‌ جوانان عضو هلال احمر به جامعه، برآمده از آموخته‌های دینی آنان است                        بر ضرورت توجه به اسناد بالادستی در برنامه‌ریزی‌ها تاکید کرد                        قدردانی از برگزارکنندگان محافل قرآنی در جمعیت هلال احمر                        پیام نماینده ولی فقیه در هلال احمر یه مناسبت فرا رسیدن عید فطر                        هویت بخشی به جوانان یکی از وظایف سازمان جوانان است/ مشارکت جوانان در تصمیم‌گیری‌ها انگیزه آنان را در مشارکت اجتماعی ارتقاء می‌دهد                        همراهی رابطین فرهنگی دفتر نمایندگی ولی فقیه هلال احمر خوزستان با طرح نوروزی ۱۴۰۳                        بهار قرآن در جمعیت هلال احمر خوزستان                        ملت ایران اسلامی صدای مظلومیت مردم فلسطین را به گوش جهانیان رسانده است                        دعوت رئیس هلال احمر از مردم برای شرکت در راهپیمایی روز قدس                        روز قدس، روز دفاع از مظلومیت‌ ملت فلسطین            
کد خبر : 62898

احتجاجات امام باقر(علیه السلام)

سرویس اخبار
   گرچه دربار هشام براى ابراز عظمت علمى پیشواى پنجم محیط مساعدى ‏نبود، ولى از حسن اتفاق، پیش از آن که پیشواى پنجم شهر دمشق را ترک گوید، فرصت‏ بسیار مناسبى پیش آمد که امام براى بیدار ساختن افکار مردم و معرفى عظمت و مقام علمى خود به خوبى از آن استفاده نموده و افکار عمومى شام را منقلب ساخت.
شنبه 27 مرداد 1397 ساعت 19:27
حوزه نمایندگی ولی فقیه در هلال احمر
احتجاجات امام باقر(علیه السلام)    گرچه دربار هشام براى ابراز عظمت علمى پیشواى پنجم محیط مساعدى ‏نبود، ولى از حسن اتفاق، پیش از آن که پیشواى پنجم شهر دمشق را ترک گوید، فرصت‏ بسیار مناسبى پیش آمد که امام براى بیدار ساختن افکار مردم و معرفى عظمت و مقام علمى خود به خوبى از آن استفاده نموده و افکار عمومى شام را منقلب ساخت. http://media.nvhelal.ir//Image/2018/08/201808102540452032_Thum.jpg احتجاجات,امام,باقر(علیه,السلام) nvhelal

ماجرا از این قرار بود که هشام دستاویز مهمى براى جسارت بیشتر به پیشگاه امام پنجم(علیه السلام)در دست نداشت، ناگزیر با مراجعت امام (علیه السلام) به مدینه موافقت کرد.

هنگامى که امام(علیه السلام) همراه فرزند گرامى خود از قصر خلافت ‏خارج شدند، در انتهاى میدان و مقابل قصر با جمعیت انبوهى روبرو گردید که همه نشسته بودند. امام از وضع آنان و علت اجتماعشان جویا شد. گفتند: اینها کشیشان و راهبان مسیحى هستند که در مجمع بزرگ سالیانه خود گرد آمده‏اند و طبق برنامه همه ساله منتظر اسقف بزرگ مى‏باشند تا مشکلات علمى خود را از او بپرسند. امام(علیه السلام)به میان جمعیت تشریف برده به طور ناشناس در آن مجمع بزرگ شرکت فرمود. این خبر فورا به هشام گزارش داده شد. هشام افرادى را مامور کرد تا در انجمن مزبور شرکت نموده از نزدیک ناظر جریان باشند.

طولى نکشید اسقف بزرگ که فوق العاده پیر و سالخورده بود، وارد شد و با شکوه و احترام فراوان، در صدر مجلس قرار گرفت. آنگاه نگاهى به جمعیت انداخت و چون سیماى امام باقر(علیه السلام) توجه وى را به خود جلب نمود، رو به امام کرد و پرسید:

- از ما مسیحیان هستید یا از مسلمانان؟

 -از مسلمانان.

 -از دانشمندان آنان هستید یا افراد نادان؟

- از افراد نادان نیستم!

 -اول من سؤال کنم یا شما مى‏پرسید؟

 -اگر مایلید شما سؤال کنید.

- به چه دلیل شما مسلمانان ادعا مى‏کنید که اهل بهشت غذا مى‏خورند و مى‏آشامند ولى مدفوعى ندارند؟ آیا براى این موضوع، نمونه و نظیر روشنى در این جهان وجود دارد؟

 -بلى، نمونه روشن آن در این جهان جنین است که در رحم مادر تغذیه مى‏کند ولى مدفوعى ندارد!

- عجب! پس شما گفتید از دانشمندان نیستید؟ !

- من چنین نگفتم، بلکه گفتم از نادانان نیستم!

- سؤال دیگرى دارم.

 -به چه دلیل عقیده دارید که میوه‏ها و نعمت هاى بهشتى که نمى‏شود و هر چه از آنها مصرف شود، باز به حال خود باقى بوده کاهش پیدا نمى‏کنند؟ آیا نمونه روشنى از پدیده‏هاى این جهان مى‏توان براى این موضوع ذکر کرد؟

 -آرى، نمونه روشن آن در عالم محسوسات آتش است. شما اگر از شعله چراغى صدها چراغ روشن کنید، شعله چراغ اول به جاى خود باقى است و از آن به هیچ وجه کاسته نمى‏شود! ...

اسقف هر سؤال مشکلى به نظرش مى‏رسید، همه را پرسید و جواب قانع کننده شنید و چون خود را عاجز یافت، به شدت ناراحت و عصبانى شد و گفت: «مردم! دانشمند والامقامى را که مراتب اطلاعات و معلومات مذهبى او از من بیشتر است، به اینجا آورده‏اید تا مرا رسوا سازید و مسلمانان بدانند پیشوایان آنان از ما برتر و داناترند؟ ! به خدا سوگند دیگر با شما سخن نخواهم گفت و اگر تا سال دیگر زنده ماندم، مرا در میان خود نخواهید دید! » این را گفت و از جا برخاست و بیرون رفت.

اتهام ناجوانمردانه

این جریان (مناظره با اسقف مسیحیان) به سرعت در شهر دمشق پیچید و موجى از شادى و هیجان در محیط شام به وجود آورد.

هشام، به جاى آنکه از پیروزى افتخار آمیز علمى امام باقر(علیه السلام) بر بیگانگان خوشحال گردد، بیش از پیش از نفوذ معنوى امام(علیه السلام)بیمناک شد و ضمن ظاهر سازى و ارسال هدیه براى آن حضرت پیغام داد که حتما همان روز دمشق را ترک گوید! نیز بر اثر خشمى که به علت پیروزى علمى امام-علیه السلام-به وى دست داده بود، کوشش کرد درخشش علمى و اجتماعى ایشان را با حربه زنگ زده تهمت از بین ببرد و رهبر عالیقدر اسلام را متهم به گرایش به مسیحیت نماید! لذا با کمال ناجوانمردى به برخى از فرمانداران خود (مانند فرماندار شهر مدین) چنین نوشت:

"محمد بن على، پسر ابو تراب، همراه فرزندش نزد من آمده بود، وقتى آنان را به مدینه باز گرداندم، نزد کشیشان رفتند و با گرایش به نصرانیت! به مسیحیان تقرب جستند. ولى من به خاطر خویشاوندى‏اى که با من دارند، از کیفر آنان چشم پوشیدم! وقتى که این دو نفر به شهر شما رسیدند، به مردم اعلام کنید که من از آنان بیزارم‏ ! "

ولى تلاشهاى مذبوحانه هشام براى پوشاندن حقیقت ‏به جایى نرسید و مردم شهر مزبور که در ابتداء تحت تاثیر تبلیغات هشام قرار گرفته بودند، در اثر احتجاج ها و نشانه‏هاى امامت که از آن حضرت دیده شد، به عظمت و مقام واقعى پیشواى پنجم پى بردند، و بدین ترتیب سفرى که شروع آن با اجبار و تهدید بود، به یکى از سفرهاى ثمر بخش و آموزنده تبدیل شد! (1)

پى ‏نوشت:

  1.  تفصیل جریان سفر حضرت باقر علیه السلام به شام را «محمد بن جریر بن رستم الطبرى‏» در کتاب «دلائل الامامة‏» (ص 105-107) بیان نموده است و سپس مرحوم سید بن طاووس در کتاب «امان الاخطار» (ص 62) و علامه مجلسى در بحار الانوار (ج 46، ص 307-313) و تالیفات دیگر خود از ابن جریر نقل کرده‏اند، ولى در جزئیات قضیه اندکى اختلاف به چشم مى‏ خورد.

 

سیره پیشوایان

نویسنده: مهدى پیشوائى

8/18/2018 7:27:15 PM
آخرین اخبار