جابر ١٦ساله بود که با رسولالله(ص) بیعت کرد. در هنگام وقوع حادثه کربلا، جابربنعبدالله انصاری پیرمردی سالخورده و نابینا بود و شاید دلیل نبودش در همراهی آن منادی که میگفت «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید» همین معلولیت بود؛ اما هر کسی در هر مقطعی از تاریخ که شده، رسالتی دارد که اگر درست آن را به انجام رساند، اوج وظیفه انسانیاش محسوب میشود و صحابه پیامبر در اربعین شهادت امامحسین(ع) خود را به او رسانید تا رسالتش را ادا کند! جابر به همراه عطیه عوفی برای زیارت امام حسین(ع) به کربلا شتافت و نخستین زائر آن امام بود تا بنیانگذار حرکتی باشد که تأثیر تحولی آن را در قرنها بعد میتوان دید. بنا به گفته مقام معظم رهبری «شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در همین روز اربعین است؛ جابربن عبدالله را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشد، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی در دل من و شما هست.» آری جابربنعبدالله انصاری بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد و سنت زیارت اربعین امام به دست او تأسیس شد. او نغمهسرای عشق اهل بیت و نوحهسرای ماتم حسینی شد؛ اما آنچه جابر آغاز کرد امروز تبدیل به بزرگترین راهپیمایی و اجتماع مسالمتآمیز مذهبی و تعظیم در مقابل عظمت ایثار و از خودگذشتگی اولیاءالله شده است.
امروز مسیر طولانی نجف تا کربلا مملو از جمعیت، موکب، خدمترسانی و ارایه صدها خدمت فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی و امدادی شده است. راهپیمایی اربعین دارای آدابی شده است که زمینههای وحدت ابنای بشری را بیش از پیش گسترش میدهد؛ فراموشکردن نژاد، زبان و رنگ در مسیر راهپیمایی هویت سالکان را دگرگون کرده و درسنامهای برای گروههای مختلف در ابعاد زندگی اجتماعی آنان شده است. تو گویی ایثار حسین(ع) نه قرنها پیشتر که هم اینک در شرف وقوع است و عطش زوارش به استغاثهای درونی میماند که از ازل در وجود هر آدمی به ودیعه نهاده شده است تا در این روز سیراب از چشمه خونی شود که در تمام زمانها میجوشد؛ چرا که هر روزی عاشورا و هر مکانی کربلاست؛ اگر حقجو باشی، در این میان رجوع به کربلا نماد و تاکیدی از ستیز دایمی بشریت با شر و باطل و ظلم و تبعیض است.
بُعد دیگر پیادهروی اربعین رفتار میهمان و احترام به میزبان است. آنان که در خانهها را گشادهاند و آنان که با سلام وارد میشوند و بیتوشه و سرپناه نمیمانند. این سفر ابعاد دیگری نیز دارد که چون خود آدمی راهی نشود، نخواهد دانست و نخواهد آموخت. این طریق عرفانی رهرو میطلبد و از همین رو است که سال به سال بر دامنه مشتاقانش افزوده میشود. پاهای برهنه زخمی و دهان تشنه و شلاق آفتاب را چیزی جز ذکر حسین(ع) و تفکر و تأمل در دلدادگی میان خالق و مخلوق التیام نمیبخشد. جالب اینکه رهروان این مسیر به انتخاب خود و آزادانه و داوطلبانه برای ریاضتی آگاهانه و سلوکی عاشقانه گام برداشته و همین بر غنای این مراسم افزوده و خصلتهای انسانی و اخلاقی و نوعدوستانه را بارور میسازد. وقتی بار دیگری را که از پای افتاده بردوش میکشی یا از آذوقه خود به کسی که ضعف بر او مستولیشده میدهی یا پای آبله آن دیگری را که نمیشناسی تیمار میکنی یا ماسک خود را به خانوادهای میبخشی یا لبخندی نثار زائری میکنی که تاییدی بر تداوم راه او است، بار دیگر به ذات اصیل انسانی خود بازمیگردی. این تکامل اخلاقی آنجا جالبتر میشود که حتی تألم انسانی را در دوردستهایی که نمیبینی، تاب نمیآوری و آنچه در جیب داری در مبادی خروجی از کشور نثار آوارگان روهینگیایی میکنی، با قناعت وعدههای غذایی گرم خود را در جهت همدردی با ایشان میکاهی و به گونهای رفتار میکنی که گویی با آن دیگران، تنی واحدی. این درجه از خلوص و ایثار خودخواسته در سفری در غربت مثالزدنی و ستودنی است. یعنی هنوز به مقصد نرسیده به مقصود رسیدهای. یعنی داوطلب یک زندگی بهتر شدهای و با ابزارهای دسترسی بدان دست پیدا کردهای.
امروزه گویی مودت و محبت شهدای کربلا اسباب جهانیسازی اربعین شده است؛ چرا که نظام هستی بر پایه حب و دوستی بنا نهاده شده و اربعین نیز بر اساس مودت شهدا به این سطح از شور و اقبال عمومی و جهانی رسیده است. در سالهای اخیر، جمعیت حاضر در مراسم سوگواری اربعین در عراق در صدر بزرگترین مراسم مذهبی و عرفانی جهان قرار دارد؛ جمعیتی بالغ بر ٢٠میلیون زائر. اغلب زائران مسیرِ نجف به کربلا به طول ۸۰کیلومتر را پیاده، در مدت سه روز طی میکنند تا میراث معنوی حسینی را پاس دارند، به خود آیند و از غیر ببرند و متصل به ذات حق شوند. بر این جمعیت باید تعداد افراد و خادمانی که بیمزد و منت از موطن تا مقصد در خدمت زوار هستند را افزود. همه ساله در مسیر راهپیمایی مکانهایی با نام موکب (هیأت عزاداری) به صورت مردمی و خودجوش برپا میشود. در این موکبها خدمات و امکانات بهداشتی و رفاهی به صورت رایگان به زائران ارایه میشود. تعداد این موکبها در سالهای پیش، بیش از ۷۰۰۰ اعلام شده است. نمونه سالم و درخشان آن حضور داوطلبان هلالاحمر در خدماترسانی به زوار اربعین است. آنان تن و جان را نذر قدم حسینیان کرده و هر سال بیشتر از قبل به نیازهای جسمی و روحی سالکان این طریق میپردازند؛ اجر آنان جز دعای خیر سالکان و ذخیرهای معنوی نیست.
این احساس نسبت به امام حسین(ع) حاکی ازشناخت روزافزون مردم است. مگر نه این است که شور و جنون و عشق در اثر شناخت حاصل میشود. ریشه آداب و رسوم، برآوردهسازی نوعی احساسات و عواطف است که براساس نوعی شناخت شکل گرفته، شکوفا میشود و زمینه آن شناخت در فطرت آدمی وجود دارد؛ انسان فطرتا طالب کمال و فضیلت انسانی است. برای رسیدن به آن کمال عواملی موثر است و افرادی زمینه را فراهم کردهاند که ما را به کمال برسانند. ما از آنجا که کمال خود را دوست داریم، به کسی که سببشده تا زمینه رسیدن به کمال برای ما فراهم شود نیز محبت میورزیم و در اثر دوستداشتن او، هر چه که ما را به او نزدیک کند نیز دوست داریم؛ از همین روی است که حسین و عاشورای کربلا هر دو ابزار کمال ما هستند.
سادهتر اینکه آداب و رسوم اربعین و این پیادهروی عظیم انسانی، مقولهای فرهنگی است، از احساسات و عواطف انسان برخاسته و باید در چارچوب راهنماییهای عقل و دین به کمال برسد. برای همین هم این اجتماع بزرگ مانور و رژه عظیمی در راستای تبریجستن از اقدامات ضد بشری متحجران است؛ ضمن آنکه از سویی اعلام صریح وفاداری و علاقه شدید محبان و ارادتمندان به ساحت مقدس سیدالشهدا(ع) است. این راهپیمایی اعلامیه حقوق بشر اسلامی است. مانیفست رهایی و آزادگی است. تلنگری بر وجدان بشری برای مطالبهگری و حقمحوری است. آوازی است جهانی.
علیاصغر پیوندی
رئیس جمعیت هلالاحمر
11/15/2017 5:24:12 PM