چرا گفتمان عاشقانه از حرکت تاریخی و سراسر شگفت انگیز آن پیشوای همة آزادگان، احساس و شور و عقل و ذهن و روان دوستداران خود را ربوده و آنها را چنین شیدایی کرده است؟ چرا این شیدایی علیرغم تغییر در شکل و شمایل برگزاری مناسک و مراسمات و علیرغم نقدها و خردهگیریهای ریز و درشت، باز تداوم دارد و حتی قلبهای مدعی عقلانیت و آگاه از فریب دینفروشان را به لرزه انداخته و به احترام و تواضعی درونی وادار میکند؟ به راستی راز این همه قدرت معنوی که خود را در عرصههای خصوصی و عمومی نمودار ساخته است چیست؟ در این نوشتار کوتاه سعی می شود در این خصوص بحثی ارائه و به این سؤالات پاسخ داده شود.
قدرت برای آزادگی
شاید سرّ این همه جنبش و شیدایی، نه عقل است و نه عشق، بلکه ترکیبی غیرقابل تجزیه از عقل و عشق است که هم از عقل ابزاری صرف بدور است و هم از احساس قلبی و ایمانی صرف. آنچه در وجود حسین (ع) و در گفتار و کردار و اخلاق و اندیشه وی نمود یافته است، سطحی از عقلانیت است که زمین و آسمان وی را به هم متصل ساخته. امام حسین (ع)، اگرچه اندیشه حکمرانی کوفه را در سر داشت و بر چگونگی رسیدن به آنها، درنگها کرد و نظرها پرسید، اما مسلماً خواست وی نه قدرت برای قدرت، بلکه قدرت برای چیزی مقدستر بود که حصول گوهر آدمی از مجرای عمل به قواعد آن حاصل میآید. خواست آن امام همام، نشان دادن راه رهایی و آزادی و حرّیتی بنیادی بود؛ آزادی از هر علیت و الزام و جبری که تحقق جوهره انسانیت یا همان آزادی معقول را سخت و حتی ناممکن میسازند. در اینجا، راه و مقصد به هم گره خورده است.
در هم تنیدگی راه و مقصد، نشانهای از در هم تنیدگی عقل و عشقی است که در وجود شخص امام حسین (ع) و یاران صدیق و خاندان عظیم الشأن وی تجلی یافته است. امام همه آزادگان، قدرت را برای رسیدن به آزادی جسم و روح طلب میکرد. آنچه وی در صحرای کربلا تحت عنوان آزادگی اعلام کرد، نه چیزی کمتر از دینداری، بلکه خود عین دینداری و عقلانیت بود. آنچه وی در مرامنامه حرکت تاریخی خویش نیز با عنوان امر به معروف و نهی از منکر بیان کرد، نه صرفاً اصلی عمومی برای انتظام اجتماعی، بلکه قاعده و روشی برای رسیدن به همان آرمان بزرگ بشریت، یعنی آزادی بود. این آزادی یا همان بازگشت به منزل اولیه و تشبه الهی و تقرر در جوار حضرت حق، همان آزادی عقلانیای است که عقل و عشق، نه همچون دو مرکب جدا، بلکه همچون پیکرهای واحد، وجود آدمی را به غایتی هدایت میکند که هر انسانی باید تمامی قابلیتها و استعدادهای خود را جهت نیل به آن تقویت کند.
معجونی از دنیا و آخرت
آری، قیام امام حسین (ع) معجونی از دنیا و آخرت، عقل و عشق، سیاست و انسانیت، فرد و جمع و شور زندگی و حبّ الهی بود. این وجود آمیخته، همچون سرچشمهای جوشان از معارف و اندیشههای متعالی و متعدد، راز پویش و جنبشی است که عاشقان خود را چنین شیدا و مجنون کرده و همة آنها را پروانهوار بر گرد شمع خویش جمع آورده است. این حسین (ع)، با همین پیچیدگی توأم با زیبایی، توانسته در طول تاریخ، عاقلان و فیلسوفان و عاشقان و عارفان و بزرگان اخلاق و سیاستمداران و مبارزان و دینداران و مدبران خانواده و ادیبان و کاتبان و مورخان و هنرمندان و تعزیهگردانان و تراژدینویسان و مصوران و معلمان و سخنوران و بطورخلاصه، زن ومرد و بزرگ و کوچک را دیوانه خود سازد.
مسلماً توجه به ابعاد متعدد آن شهید خدایی، میتواند ما را از تک نگری و خوانشهای انحصاری دور کند. لذا هم خوانشی که حسین (ع) را محاسبهگری در سودای رسیدن به قدرت سیاسی به تصویر کشیده است، از تمامیت حقیقت بدور است و هم خوانشی که او را بریده از زمین و زمان، در سودای شهادت و فنا شدن برای غایاتی نه در حال، بلکه در آیندهای نامعلوم به تصویر میکشد، بیبهره از واقعیت تاریخی است.
حقیقت آن است که آزادی و عقلانیت قدسیای که تمامی انبیاء و اوصیاء الهی انسانها را بدان دعوت کردهاند، نه آرمان این یا آن فرد، بلکه آرمان نوع بشر است و راز جاودانگی امام حسین (ع) و حرکت پرخون او و یارانش، توجه به آن آرمان و اقدام عملی برای دست یافتن به آن بود؛ چه آنگاه که درصدد بود آن آرمان را از طریق قدرت سیاسی محقق سازد و چه آنگاه که راهها را بر رسیدن به قدرت سیاسی، تنگ و بسته دید و مشتاقانه خون خود و یارانش را بی آنکه به ننگی آلوده گرداند، به پای آن آرمان ریخت تا این ارزش متعالی و الهی- انسانی، ارزش خود را از دست ندهد. بدین طریق، وی به طالبان آن آرمان نشان داد که آزادی روح و جسم و جان و دست یافتن به محبوب الهی و تشبّه به آن، فراتر از هرگونه قیمت سیاسی و مالی و علایق دنیوی و خانوادگی است. امام حسین (ع) خون خود را به پای نهال انسانیت ریخت و آن نهال را چنان پر سر و صدا و با شکوه و هیجان انگیز به سمت خودنمایی و شکوه و عظمت هدایت کرد و تناور ساخت که ذیل سایهسار آن، ادیبان و عارفان و عاقلان و هنرمندان و شیدایان عالم و آدم، فکر و زندگی خود را از خنکای آن بهرهمند ساخته و بر قامت بینش خود، رنگ و معنای مفهوم آزادی و انسانیت پاشیدهاند.
شکوه حسین (ع) در مراسم مذهبی این سرزمین و دیگر سرزمینهای جهان، از همین ارزش متعالی نشأت میگیرد که راه نیل به آن را خود حقتعالی به انسان یاد داده است و آن مقتدای آزادگان و عارفان و شیدایان الهی، آن را بدرستی هم در خویش و هم در رویدادی تاریخی، که تصور آن لرزه بر اندام آدمی میاندازد، مجسم ساخته است.
دکتر رضا ماحوزی
عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
ماهنامه مهر و ماه
10/21/2017 8:22:39 PM