Print Logo
جمعه 4 اسفند 1402 ساعت 15:20

انتظار؛ دوری و فراقی انسان ساز


زمان به نیمه شعبان می رسد، دل می شکفد و بهانه اش تازه می شود. ماه در آسمان تاریک، قرص کامل و یادآورر زادروزی می شود که دو قرن پیش تر، پیامبر رحمت و مهربانی، بشارت آن را می دهد.حضرت ولی عصر عجل الله فرجه و آخرین حجّت الهی، در سحرگاه نیمه شعبان سال ۲۵۵ ه. ق چشم به جهان گشودند و احتمال می رود این شب مبارک، شب قدر نیز باشد، همان گونه که به برخی اعمال لیالی قدر در این شب نیز سفارش گردیده است.

و چه بسیار فضیلت ها که به این شب عظیم و بزرگ وارد است. در روایات معصومین (علیهم السلام) بر احیاء شب نیمه شعبان، یادآور تولّد آخرین امید پیامبران و فرشتادگان الهی و منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عج) تاکید فراوان شده به گونه ای که نبی مکرم اسلام(ص) در فضیلت این شب نورانی فرموده است: مَنْ أَحْیَا لَیْلَهَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ؛ هرکس شب نیمه شعبان را به شب زنده داری سپری کند، در روزی که دلها مرده است، دل او زنده است.
آری، زمان به نیمه شعبان می رسد و قصه دیرینه ی انتظار، در این شب ها عمیق تر احساس می شود و همچون حس تشنگی که انسان را به آب می رساند، منتظر واقعی را به اصلی ترین مسیر حق و حقیقت و راستی خواهد رسانید.

انتظار اگرچه سخت اما آدمی را از ناامیدی و سستی، باز می گیرد. انسان ساز است و چه زیباست این انتظار برای فرج. برای رهایی از بندها و گرفتاری ها. برای برپا شدن عدالت در گستره گیتی و به یقین که تعبیری ژرف احساس انتظار را احساسی شورانگیز و با نشاط می داند و انتظاری ندارد، مگر پیروزی.

روزهایی که بر بشریت می گذرد آنقدر آکنده و مالامال از سختی و انزواست که کمتر کسی متصور چنین تصویری برای این جهان می شد. زمانمان تب دار است و وجودمان بیمار.

بار دیگر ندبه هایمان تکرار می شود و اما این بار نه از زبان که از عمق جان، خستگی و غم نبودنت را فریاد می زند.

سال هاست که تو را در زلال اشک ها به تماشا می نشینیم. سال هاست که با اندوه غربت خو گرفته ایم. سال هاست که بی قراری هایمان را با جاری اشک ها آرام می کنیم. سال هاست که در تنگنای «امّا» و «اگر» گرفتاریم؛ نه راهی برای رفتن داریم و نه چاره ای برای ماندن.

ما مانده ایم، اما هنوز ، صبور، از دُردی که جام صبر علی علیه السلام در جانمان ریخته است و منتظر که «روز» می آید، روزی از پسِ پرچینِ اضطراب.

آقای خوبی ها و مهربانی ها، مولای غریب و تنها،

رهپویان مسیر فراقت، در فراز و نشیب روزگار، پیوسته نگران آنند که داغ حسرت دیدار تو بر قلب های آکنده از عشقشان حک شود.
هر سال در پانزدهم شعبان، تولد خجستة تو را جشن می گیریم به سرور می نشینیم اما در این بزم بی حضور دلدار، هیچ طراوت و شکوهی نیست. چرا که تویی بهار جان ها و طراوت همه گل ها. پس بیا که سر سپردگان حریم ولایت، نوید آمدنت را لحظه شماری می کند و چشم انتظاران ساحل سبز نجاتت، نستوه و پایدار همچنان تو را می خوانند.

پایگاه اطلاع رسانی

حوزه نمایندگی ولی فقیه در هلال احمر