Print Logo
یکشنبه 18 آبان 1399 ساعت 06:08

شکرگزاری


از جمله مسائلی که فرهنگ اسلامی بر آن تأکید کرده و در قرآن و روایات به عنوان خصلتی ارزنده و نیک برای انسان ها بیان شده شکرگزاری و سپاس از نعمت های الهی است. اسلام می خواهد افراد به درجه ای از یقین برسند که در هر حالی اعم از آرامش و یا روی آوردن مصائب شکر خدا را به جای آورند.

به نظر می رسد که انسان ها پس از دریافت نعمت، شکر به جای آورند امّا عارفان و اهل معرفت معتقدند که حتی بلایی که انسان بدان گرفتار می شود جای سپاس دارد و شخصی که به ناراحتی مبتلا شده خداوند را حمد گوید که از میان بلاهای گوناگون به یکی از آنها گرفتار آمده است.

علماء درجه شکر را از صبر برتر دانسته و گفته اند شکر از رضا برمی خیزد و ریشه صبر در ناپسندی نهفته است.

شکر در قرآن و منابع اسلامی

شکرگزاری به درگاه الهی از مهمترین خصوصیات انسان است. گرچه نعمت ها و فضل پروردگار بسیار زیاد می باشد و قابل احصاء نیست امّا همین معرفت و شناخت که بشر بداند از شکر الهی عاجز است مقدمه ای بر رویش این فرهنگ در وجود او خواهد بود.

فضل خدای را که تواند شمار کرد 

یا کیست آن که شکر یکی در هزار کرد

بنده همان به که زتقصیر خویش

عذر به درگاه خدای آورد

ورنه سزاوار خداوندیش

کس نتواند که به جای آورد

ثناگویی در برابر نعمت و بخشش را شکر گویند، چنانچه  قرآن درباره حضرت ابراهیم (ص) می فرماید: "شاکراً لانعمه و هداه الی صراط مستقیم" چون حضرت ابراهیم (ص) نسبت به نعمت های الهی شکرگزار بود و در این راه ایستادگی کرد و از مشرکان اعراض نمود، خداوند وی را به عنوان رسول خویش برگزید و به راه راست هدایت کرد.

هم چنین وقتی که حضرت ابراهیم (ص)، هاجر و اسماعیل را در سرزمین بی آب و علف مکه قرار داد با خداوند راز و نیاز کرد که ای پروردگار ما، برخی از فرزندانم را به وادی بی آب و علف نزدیک خانه  گرامی تو جای دادم تا نماز بگذارند پس ای خداوند متعال دل های مردمان را چنان کن که به سوی آنها میل کنند و از هر ثمره ای روزی شان ده، باشد که سپاس گذارند. در این آیه که ترجمه آن گذشت حضرت ابراهیم در دعای خویش بر شکر و سپاسگزاری بر نعمت های الهی تأکید می ورزد، همانگونه که یادآوری نعمت و اظهار آن را شکر گویند، فراموش نمودن نعمت و غفلت از آن و تفکر نکردن درخصوص منعم، خود کتمان حقیقتی است که معادل کفر محسوب می شود.

 شکر مراتب و درجاتی دارد، تشکر به قلب و اعماق روح  و روان و تذکر به آنچه اعطاء شده است، جاری ساختن  بر زبان و ثناگویی منعم، بروز شکر بر جوارح  و اعضاء به نحوی که انسان  در حد توان بتواند از قوای خود در جهت مصالح و اموری که رضایت الهی در آن نهفته است اقدام نماید.

 در منابع اسلامی شکر را این گونه معرفی کرده اند: ثناگویی و سپاسگزاری بر زبان آوردن الفاظ نیست که بر سبیل تکرار و به منظور ساقط شدن بار تکلیف اداء گردد. بلکه شکر گویی مرحله ای بالاتر و رتبه ای ژرف تر دارد. انسان شاکر در فیض هستی و سرچشمه رحمت و نعمت الهی تفکر می کند و از رهگذر این اندیشه به باوری می رسد که رشته هستی او را به طور عملی و عینی به بارگاه پروردگار ربط می دهد و چنین تفکر و باوری موجب می شود که انسان حتی لحظه ای از عمر خود را تباه نسازد و اوقات گران بهای خویش را به عبث نگذراند و از تلاش در جهت تزکیه و سبقت در تحصیل خیرات  و کمالات دست بر ندارد و برای نیل به مکارم و فضایل اهتمام ورزد. روایت شده که خداوند به حضرت موسی(ص) وحی فرستاد که ای موسی حق شکر مرا به جای آر، عرض کرد پروردگارا چگونه شکر کنم تو را که حق شکر تو باشد در حالی که هیچ شکری نیست که به آن تورا شکر کنم، مگر آن که همان شکر هم نعمتی است که تو به من ارزانی داشتی، فرمود: ای موسی اکنون حق شکر مرا ادا کردی که دانستی آن هم از من است.

علامه طباطبائی در توضیح آیه مبارک" سیجزی اللّه الشاکرین" می فرماید: و حقیقت شکر اظهار نعمت است. چنانک ه حقیقت کفری که مقابل آن است اخفاء نعمت می باشد و اظهار نعمت عبارت از استعمال آن در محلی است پس شکر خدا به این است که انسان نعمت را در محل خودش به کار برده و در موقع استفاده از آن نیز متذکر خدا بوده باشد.

قرآن کریم تشکر از خدا را قرین با ذکر پروردگار می داند و می فرماید:" فاذکرونی اذکرکم و اشکرولی ولاتکفرون" در اینجا یاد کردن و شکر الهی تنها یک ذکر زبانی صرف نیست بلکه منظور از یاد، پاک ساختن روح و جان از رذایل و آماده شدن آن برای پذیرش رحمت پروردگار است  و منظور از شکر، استفاده کردن هر نعمتی به جای خود و در راه همان است که برای آن آفریده شده است.

معنای دیگر شکر که از آیه:" اعملوا آل داود شکراً" مستفاد می شود این است که شکر بیشتر عمل انسان را در بر می گیرد گرچه یکی از اقسام شکر عمل به جوارح است. امّا باید تلاش گردد با بهره گیری صحیح از نعمت های داده شده شکر آن را در عمل به جا آوریم که حداقل مراتب شکر است. به عبارتی دیگر می توان بیان داشت که شکر آن است که انسان همیشه و در همه حال بدون فراموشی به یاد خدا باشد و بدون انجام گناه به دستورات الهی گردن نهد.

تشکر از واسطه های نعمت

از نشانه های ایمان در وهله اول سپاسگزاری و شکر نسبت به خداوند است که مظهر لطف و بخشش بوده و با نعمت های فراوان مخلوقاتش را به بندگی و اطاعت از خویش فرمان داده است. در مرتبه دوم تشکر از کسانی که راه رسیدن به نعمات الهی را هموار نموده و واسطه این فیض شده اند وظیفه ای است که مورد سفارش خدا و اولیاء دین می باشد. در روایت است که: "من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق" هر کس در مقابل احسان و نیکی بندگان خداوند شکرگزاری نکند خدا را شکر نگفته است. بنابراین اگر در جامعه روحیه تشکر و قدردانی از انسان های خیّر، مبتکر و خلّاق از بین برود، گرایش به فعالیت های مثبت و سازنده کمرنگ شده و دلسردی و خمودگی جای آن را خواهد گرفت.

 از آنجایی که تشکر و تشویق به انگیزش افراد در ارائه خدمات بهتر و مطلوبتر کمک می کند و روح و روان آنها را شاد و بانشاط می گرداند، این امر همیشه مورد تأکید اسلام و پیشوایان دینی بوده است.

در روایت است که خداوند به یکی از بندگانش در روز قیامت فرمان می دهد به آتش، آن بنده گوید پروردگارا مرا امر می کنی که به آتش بروم در حالی که من قرآن تلاوت نمودم، خطاب می رسد، آری قرآن خواندی ولی نعمت مرا که به تو داده بودم شکر نکردی. بنده می گوید: خدایا هر نعمتی که دادی من شکر آن را به جا آوردم. آنگاه نعمت ها را بر می شمارد و بیان می کند که شکر آنها را انجام دادم. خطاب می رسد. بنده من راست می گویی و لیکن تو شکر کسی که نعمت مرا به تو رسانید انجام ندادی و من تعهد کردم بر خودم که نپذیرم شکر بندگان خودم را در مقابل نعمت هایی که به او دادم مگر آنکه شکر کند بنده ای را که به او نعمت مرا رسانیده است.

 علامه جعفری می گوید: شکر و سپاس، یکی از عالی ترین عوامل سازنده روح انسانی است. آغاز چنین معرفت و عمل، آغاز تکامل انسانی و برقراری یک ارتباط معقول میان او و جهان هستی و همنوعان خویش می باشد.

در راه وصول به چنین مقام والا، نخستین معرفتی که نصیب انسان می گردد، این است که اولاً می فهمد که به هیچ وجه از خلاق هستی و فیض بخش کائنات، طلبکار نیست که در نتیجه آن چه را که در این زندگانی به دست می آورد، یک ضرورتی باشد که خداوند مجبور است آن را به مخلوقات خود بدهد؟ تنها چنین معرفتی است که فیض بودن هستی را برای انسان قابل درک می سازد. یک نتیجه بسیار با اهمیت که از این درک حاصل می شود طراوت، انبساط و سرور درونی است که با غوطه ورشدن در مصائب و ناگواری های حیات طبیعی هرگز مختل نمی گردد... هر نعمتی شایسته شکری است که برای برآمدن از عهده حق آن نعمت بایستی آن را به جای آورد و خود این توجه و آگاهی تدریجاً می تواند اراده شکرگزاری را تحریک نموده و این کمال را نصیب انسان سازد.

ثمرات شکرگزاری

خداوند در قرآن آورده است "لئن شکرتم لازیدنّکم ولئن کفرتم انّ عذابی لشدید" از اثرات قابل توجه شکر فزونی نعمت است و از اثرات کفر نعمت، عذاب پروردگار می باشد. با دقت در آیه فوق درمی یابیم که خداوند در برابر نعمت هایش نیازی به شکر ما ندارد گرچه دستور به شکرگزاری داده و اینکار موجب نعمت دیگری بر ما می شود، مهم این است که ببینیم حقیقت شکر چیست و بخشنده نعمت کیست؟ که این توجه و آگاهی قدم اول شکر و ثنا با زبان مرحله بعدی و از هر دو بالاتر اقدام و شکر عملی است.

 افزایش نعمت های خداوند که به شکرگزاران وعده داده شده تنها به نعمت های مادی تازه منحصر نمی باشد. بلکه نفس شکرگزاری توأم با توجه خاص به خداوند و عشق به ساحت مقدس ربوبی است خود نعمتی بزرگ می باشد که موجب تربیت نفس و هدایت به مسیر حق می گردد.

 در روایت است که حضرت رضا(ع) فرمود: بپرهیزید خدا را و بر شما باد تواضع و شکر و حمد خدا، به درستی که در بنی اسرائیل مردی بود که شبی در خواب دید کسی که گفت نصف عمرت در وسعت رزق و روزی هستی، انتخاب کن نصف اول عمر باشد یا نصف آخر، مرد گفت صبر کن تا با شریک زندگیم ـ همسرم ـ مشورت کنم و بعد پاسخ گویم. صبح که از خواب بیدار شد به همسرش گفت: دیشب مردی به من خبر داد که نصف عمرت در رفاه خواهی بود و مخیری انتخاب کنی که نصف اول باشد یا نصف آخر و من مهلت خواستم تا با تو مشورت کنم. حال تو انتخاب کن. همسرش گفت: نصف اول را انتخاب می کنیم. مرد پذیرفت و آنگاه دنیا به او روی آورد و هرچه نعمت بر او بیشتر می رسید همسرش می گفت به فلان همسایه و فلان فامیل که محتاجند کمک کن و این روش آنها بود هر وقت نعمتی خداوند به آنها می داد صدقه می دادند، شکر می کردند و بخشش می نمودند تا اینکه شبی در خواب دید که به او گفتند نصف عمرت که باید در رفاه باشی تمام شد. مرد گفت صبر کن با همسرم مشورت کنم صبح به همسرش گفت: دیشب مرا خبر دادند که نصف عمرت که باید در رفاه باشی تمام شده است. همسرش گفت: خداوند به ما نعمت داد و ما شکر کردیم و خدا وعده داد، که اگر شکر نعمت کنید، نعمت شما زیاد می شود و او اولی به وفاء است پس شب به مرد خبر دادند که گفته همسرت درست است و نصف دیگر عمرت را نیز در رفاه خواهی بود. زیرا که شکر نعمت کردی.

 ثمره شکر متوجه خود انسان است که خداوند می فرماید: "ان اشکرلله و من یشکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان اللّه غنی حمید"هر کس سپاس گذارد جز این نیست که برای خود سپاس گذارد، زیرا خداوند بی نیاز و حمید است. نتیجه شکر و یا کفر نعمت به سود و یا ضرر خود انسان است. زیرا که خداوند از همگان بی نیاز است و اگر همه عالم شکر گویند و یا کفران کنند به ساحت الهی گردی نمی نشیند بلکه سود شکرگزاری که دوام نعمت و پاداش اخروی است عائد خود انسان می شود همانگونه که زیان کفران نعمت فقط دامان خودش را می گیرد.

 حضرت علی(ع) می فرماید: به طور قطع خدای تعالی را در هر نعمتی حق سپاس است، پس هر که به جا آورد خداوند از آن نعمت بر او فراوان دهد و هرکه در به جا آوردن آن حق کوتاهی کند خدا آن نعمت را در خطر نابودی و دور شدن اندازد.

 سجده شکر

خداوند در قرآن می فرماید: "یا ایها الذین آمنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم" ای کسانی که ایمان آوردید رکوع کنید و سجده کنید و پروردگار خود را عبادت کنید. یکی از مشخصه های ایمان آورندگان سجده به درگاه الهی جهت عرض حال، تقصیر و شکر می باشد که بارزترین نمونه آن را در فعل و رفتار پیامبر(ص) و ائمه معصومین (ع) مشاهده می نمائیم.

 از امام صادق(ع) روایت است: هر مؤمن که برای خدا سجده کند از جهت نعمتی در غیر نماز، حق تعالی ده حسنه برایش بنویسد و ده گناه او را محو کرده و ده درجه در بهشت او را بلند گرداند و در حدیثی دیگر فرمود: سجده شکر واجب است بر هر مسلمانی به درستی که هرگاه بنده نماز بگذارد و بعد آن سجده شکر کند، پروردگار عالم، حجاب را از میان بنده و ملائکه بردارد و بگوید ای ملائکه من، نظر کنید به سوی بنده من که ادا کرد فرض مرا و تمام کرد عهد مرا و سجده کرد نزد من برای شکر آنچه من بر او انعام کرده ام. ای ملائکه من او را چه باید داد؟ گویند پروردگارا رحمت تو، پس فرماید: دیگر چه؟ گویند پروردگارا بهشت تو و باز فرماید، دیگر چه؟ و ملائکه گویند کفایت مهمات او و بر آوردن حاجاتش، پس حق تعالی مکرر سؤال کند و ملائکه جواب گویند: تا آنکه ملائکه گویند پروردگارا دیگر چیزی نمی دانیم. آنگاه خداوند کریم فرماید: که من او را شکر کنم چنانچه او مرا شکر کرد و اقبال کنم به سوی او به فضل و رحمت عظیم خود در روز قیامت.

 ظاهراً لفظ شکر بعد از نماز بر زبان جاری می گردد، امّا این عمل جلوه شکر قلب و رضایت انسان است به آنچه پروردگار به او بخشیده، چنین بنده ای به مقام تسلیم پروردگار نائل شده و در پیشگاه او به مقامی بلند دست می یابد.

امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا (ص) در سفری بر پشت شتری سوار بود که ناگهان پیاده شد و پنج بار سجده کرد، سپس سوار شد همراهان از علت این کار پرسیدند؟ فرمود: جبرئیل نزد من آمد و از طرف خداوند به من مژده داد و من به خاطر هر یک سجده ای به جا آوردم و در ادامه فرمود: هرگاه یکی از شماها نعمت خدا را به یاد آوردید، باید گونه بر خاک نهاده و به شکرانه آن سجده کنید. اگر سواره باشد پیاده گردد و گونه بر خاک گذارد و اگر از بیم شهرت نتوانست پیاده گردد همانجا سجده کند و خدا را به انچه بر او نعمت بخشیده سپاس گوید.

 شکر در دعا

شکر در قبال نعمات مادی و معنوی که خداوند به ما ارزانی داشته تنها به زبان خلاصه نمی گردد. رسیدن به مقام شاکرین و قرار گرفتن در این جایگاه از آن افرادی است که دائماً در محضر الهی خویش را سنجیده و به عجز و ناتوانی در مقابل این همه نعمت اعتراف کرده اند. امام سجاد(ع) که به عالی ترین مراتب شکر و سپاسگزاری نائل گشته در مناجات الشاکرین می فرماید: ای خدا، نعمتهای پی درپی تو مرا از انجام وظیفه شکرگزاری غافل کرد و...عجز و ناتوانی مقام کسی است که به نعمت های فراوان تو اعتراف کرده و به تقصیر در ادای شکر آنها روبروست.

 شکر در مقابل نعمت های پروردگار نصیب افرادی می گردد که به قرب پروردگار رسیده و در انجام فرامین او کوشیده اند و در پی رضایت او بوده اند. حضرت علی(ع) در دعای کمیل می فرماید: "اسئلک بجودک ان تدنینی من قربک و ان توزعنی شکرک" از تو می خواهم به بخشش و جودت که مرا به مقام قربت نزدیک کنی و سپاسگزاری و شکر به درگاهت را نصیبم گردانی.


 

حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریان