Print Logo
دوشنبه 1 فروردین 1401 ساعت 08:00

معیارهای معاشرت اسلامی


این نوشتار درصدد بررسی معیارهای معاشرت در اسلام ‏است. از جمله موضوعاتی که پژوهش در آن جایگاه ویژه‌ای دارد، نوع معاشرت انسان‌ها است. در متون دینی معیار‌های عدیده‌ای برای معاشرت بیان شده است. بررسی هر یک از این عناوین، وجه تمایز و امتیاز این نوع هم‌زیستی را با دیگر روش‌ها روشن می‌کند. این نوشته پس از بررسی مفاهیم معاشرت و معاشرت اسلامی، با نگاهی گذرا به ضرورت معاشرت، اصول آن را از منظر دین به بحث می‏ گذارد.

این مبانی و اصول را که حاصل عقل و فطرت است، با استفاده از آموزه‌های اسلامی بررسی می‏کند و به طرح تمامی برنامه‌های منظمی که اسلام برای ایجاد الفت و انس در نظر گرفته است، می‌پردازد.یافته‌های این تحقیق، حاکی از آن است که در تبیین کیفیت صحیح معاشرت چه با خویشان و چه با دیگران، دین اسلام بهترین راهکارها را دارد و برترین معیارها را ارائه نموده است. در زندگی اجتماعی آنچه بیشتر از هرچیز اهمیت دارد، روابط نیکو و صمیمی بین افراد است. بزرگ‌ترین مشکل جهان امروز مشکل آب و نان نیست؛ بلکه مشکل روابط دوستانه بین افراد و اجتماعات است. از آنجا که معاشرت اسلامی، آن‌گونه که شایسته است، مورد توجه قرار نگرفته، پژوهش در عناوین تأثیرگذار بر این مهم، ما را به زندگی سالم در سایه تفاهم و همدلی رهنمون خواهد ساخت.

مقدمه

یکی از اقتضائات و نیازهای ضروری هر انسان معاشرت و همدلی با دیگران است؛ چراکه انسان موجودی اجتماعی است و تا زمانی که در محیط‌های گوناگون با افراد مختلفی معاشرت نکند، استعدادهایش به فعلیت نخواهد رسید. البته برای بروز این استعدادها باید به آداب معاشرتِ صحیح آگاهی داشت وگرنه دچار آفت‌ها و آسیب‌های تلخ و انحراف‌های گوناگون اخلاقی خواهد شد.

معاشرت در لغت و اصطلاح اسلامی

معاشرت مصدر باب مفاعله از ریشه «عشرة» است که اهل لغت، آن را مصاحبت، همراهی و هم‌صحبتی معنا کرده‌اند (خوری‌ شرتونی‌، 1361، 2: 784) در قرآن مجید، معاشرت و واژه‌های هم‌خانوادة آن به‌معنای رفتار (نساء، 19) مصاحب، همراه (حج، 139) و خویشاوند (توبه، 24) آمده است. این کلمه در روایات فراوانی به‌کار رفته است که برای نمونه چند روایت را یادآور می‌شویم:

امام علی علیه السلام فرموده است: «آبادانی دل‌ها در نشست‌وبرخاست با خردمندان است» (آمدی، 2: 500) «مُعاشَرَةُ الْاَبْرارِ تُوجِبُ الشَّرف؛ معاشرت با نیکان سبب بزرگی و شرف است» (همان، 760، ح56) در این روایات، کلمه معاشرت به ‌معنای نشست ‌و برخاست و زندگی‌کردن با همدیگر آمده است.

از نظر دین مبین اسلام معاشرت اصول و ضوابطی دارد که هر مسلمان برای تحقق نتایج مثبت معاشرت و دوستی باید آن‌ها را رعایت نماید.

1)معاشرت با دیگران بر اساس رضایت خداوند

2)دقت در انتخاب دوست و معاشر

معاشرت در کلام عیسى علیه السلام‏

حضرت عیسى علیه السلام فرمود: «با دشمنى با اهل معصیت، خود را محبوب خدا کنید و با دورى از آنان، خویش را به خدا نزدیک کنید و با خشم به آنان، رضاى خدا را بجویید. گفتند: اى روح خدا، با که معاشرت کنیم؟ فرمود: با کسى که دیدارش شما را به یاد خدا اندازد و کلامش به علم شما بیفزاید و عملش شما را به آخرت ترغیب کند.»

3) معاشرت به تناسب روحیات و خلقیات افراد

زندگی در جوامع بشری، اخلاقی انعطاف‌پذیر می‌طلبد. در جوامع انسانی افراد مختلفی با روحیات مختلف زندگی می‌کنند: جماعتی زودرنج‌ هستند، جماعت دیگر سعة‌‌صدر دارند، عده‌ای بذله‌گو هستند و گروهی جِدی و خشن و... . با توجه به این همه روحیات متنوع، بدیهی است که انسان نمی‌تواند با همه افراد به یک‌گونه رفتار نماید.

پس لازمة مردم‌داری و معاشرت با دیگران، شناخت روحیات و خلقیات مردم است؛ بنابراین ضروری است بدانیم افرادی که اطراف ما زندگی می‌کنند، چه ویژگی‌هایی دارند. برای معاشرت مناسب با مردم، لازم است آن‌ها را بشناسیم و با لحاظ روحیات خودشان رفتار و مدارا کنیم. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است:

«پروردگارم، همان‌گونه که مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مداراکردن با مردم نیز فرمان داده است» (کلینی، 1429، 2: 117، ح4).

در حدیث دیگرى چنین روایت شده است که جبرئیل به محضر رسول ‏خدا (صلّى الله علیه وآله) آمد و از سوى خدا چنین پیام آورد: «اى محمد! پروردگارت ‏سلام مى‏رساند و به تو مى‏گوید: با بندگان من مدارا کن» (حرّ عاملی، 1409: 540).

باز در این باره رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید:

«مدارای با مردم، نیمی از ایمان و سازش و رفاقت با آن‌ها نیمی از زندگی است» (ری‌شهری، 1386، ‏3: ‏239)

 امیرمؤمنان علی علیه السلام دیدگاه کلی اسلام را دربارة معاشرت با مردم چنین تبیین می‌کند:

«با مردم طوری معاشرت کنید که اگر با آن حالت مُردید، در سوگتان بگریند و اگر زنده بودید با شما دوست باشند» (نهج‏البلاغه، حکمت 10)؛

یعنی به‌گونه‌ای زندگی کنیم که دیگران از مرگ ما ناراحت و از دیدار ما خوشحال و خشنود باشند. برخی روایات، رأس خردمندی را پس از ایمان به خدا، «مدارا کردن با مردم» دانسته‌اند و گفته‌اند کسی که با مردم به نیکی معاشرت نکند، خیری در او نخواهد بود.

4)رعایت حق معاشر

5)معاشرت بر اساس راستگویی و امانت

6) بر مبنای عدالت

در زبان عربی، «عدل» از «عِدله» گرفته شده که به‌معنای یک لنگه از دو لنگه بار چهارپاست. عدالت در اینجا به‌معنای تعادل و توازن دو لنگه بار است. به همین دلیل، عادل کسی است که به عدالت حکم می‌کند و به دو طرف مخاصمه، به یک اندازه توجه می‌نماید. در آیات متعددی از قرآن و احادیث بسیاری از پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده شده است که به عدالت رفتار نماییم. خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى» (نحل، ۶۰)؛ خداوند به دادگری و نیکوکاری و نیز بخشش به نزدیکان دستور می‌‌دهد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز فرموده‌اند: «هر کس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نکند، دروغ نگوید و خلف‌وعده ننماید، جوانمردی‌اش کامل، عدالتش آشکار، برادرى با او واجب و غیبتش حرام است» (صدوق، 1403: 208، ح28) پس برای اینکه فرمان خداوند را اجرا کنیم، باید هنگام تعامل با مردم، عدالت ‌پیشه کنیم. همچنین باید هنگام تعامل با مردم، توازن را بین این دو جهت برقرار سازیم:

۱. منفی‌نگری و خود‌کم‌بینی؛

۲. سلطه‌جویی و خودبزرگ‌بینی.

کسی که خود را از بقیه کمتر می‌انگارد، در حقیقت اهمیت نفس خودش را کمتر می‌بیند و از حقوق خود در برابر دیگران چشم می‌پوشد و از نظریات و احساساتش صرف‌نظر می‌کند. در مقابل، فردی که سلطه‌جوست، خود را از دیگران بالاتر می‌بیند و همیشه نظر و احساسات خود را در صدر قرار می‌دهد و این‌گونه به حقوق دیگران ظلم روا می‌دارد؛ اما شخصی که عادل است، می‌داند که اهمیت نیازها، حقوق، نظرات و احساساتش نه کمتر از دیگران است نه بیشتر. حال با چنین دیدی می‌توانیم به وضوح و با اعتمادبه‌نفس، حقوق و نیازهایمان را مطالبه کرده و دیدگاه‌های خود را ارائه نماییم و در عین حال به آرای دیگران نیز گوش فرا دهیم، به آن‌ها احترام بگذاریم و در مواقعی قبول نماییم. در واقع تا زمانی که دچار خودکم‌بینی یا خودبزرگ‌‌بینی هستیم، نمی‌توانیم از بحران خارج شویم؛ پس بهتر است به عدالت روی بیاوریم. برای این‌که در تعامل و ارتباط با دیگران عدالت به‌وجود آید، برداشتن گام‌های زیر ضروری است:

چیزی را که می‌خواهی معین کن؛

آن را به‌وضوح برای خود و دیگران بیان کن؛

بهترین روش ممکن را برای ابرازنمودنِ تصمیمت پیدا کن؛

وقتی دیگران صحبت می‌کنند، سکوت اختیار کن و به دیدگاه‌هایشان احترام بگذار؛

انتقادپذیر باش و دربارة آن انتقاد، بحث و گفت‌وگو کن. اگر خودت نیز می‌خواهی از کسی انتقاد کنی، کارش را انتقاد کن، نه شخصیتش را؛

اگر لازم شد «نه» بگویی، تردید مکن

7)همراه با رحم و عطوفت

8)توأم با تواضع و فروتنی

9)همراه با بردباری و نرم‌خویی

برای اینکه بتوان با دیگران ارتباط برقرار کرد، به صفات پیشینِ بسیار نیاز است. مشخص است که فقط خداوند منان هیچ کاستی‌ و نقصی ندارد و در تمام بشر نقص و کاستی دیده می‌شود. پس باید بدانیم طبیعی است که دیگران نیز گاهی اشتباه می‌کنند. در این گونه موارد باید با حکمت رفتار کرد. باید خشم خود را فرو برده و با مردم با نرمی و عطوفت رفتار نمود و طبیعت بشر را که در آن کاستی است درک نمود. اگر چنین نکردیم و از خشم خود پیروی نمودیم، ممکن است پیوندهای برادری و محبت، گسسته شود و اختلاف و درگیری روی دهد.

قرآن کریم یکی از ویژگی‌های اخلاقی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را که باعث می‌شد مسلمانان پیرامون ایشان گرد آیند «لینت» و نرم‌خویی دانسته است: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ» (آل عمران، 159)؛ پس به [برکت] رحمت الهی، با آنان نرم‌خو [و پرمهر] شدی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی، قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند.

از این آیه سه نکته استنتاج می‌کنیم:

  1. از تقابل لین‌بودن با «فظ غلیظ القلب» بودن، بر اساس قاعدة «تعرف الأشیاء بأضدادها»، می‌توان دریافت که نرمی و نرم‌خویی در برابر درشت‌خویی قرار دارد.
  2. از آنجا که خداوند نرم‌خویی پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مردم را برخاسته از رحمت خداوند دانسته، می‌توان نتیجه گرفت که نرم‌خویی که طبعاً با ملاطفت با دیگران همراه است؛ شعاعی از رحمت خداوند است؛ ازاین‌رو کسانی که با مردم نرم‌خویند، می‌باید آنان را متخلق به اخلاق خدایی دانست.
  3. پراکنده‌شدن مردم از گرداگرد پیامبر صلی الله علیه و آله در صورت درشت‌خوبودن، گرچه دربارة ایشان اعلام شده، اختصاص به پیامبر (صلی الله علیه و آله) ندارد؛ بلکه قانونی کلی است؛ چراکه درشتی و درشت‌خویی باعث پراکنده‌شدن افراد از پیرامون انسان می‌شود. به دلیل تأثیر نرم‌خویی و نرم‌گویی است که خداوند از موسی و هارون خواست تا فرعون را با زبان نرم به خداوند دعوت کنند:

«فقولا له قولاً لیناً لعلّه یتذکّر أو یخشی» (طه، 44)؛ و با او به نرمی سخنی گویید، شاید که پند پذیرد یا بترسد.

10)پذیرش دیگران

نتیجه‌گیری

از مجموع مطالب گذشته به این نتیجه می‌رسیم که معاشرت، نیاز همة جوامع بشری و همه انسان‌ها است. همچنین مبحث معاشرت، به سبب تأثیرگذاری در فرهنگ جوامع، اهمیت فراوانی دارد؛ اما همین امر مهم متأسفانه علی‌رغم تأکیدات مختلف در جای‌جای متون دینی، کمتر به آن توجه شده است. در زندگی اجتماعی آنچه بیشتر از هرچیز برای آدمی اهمیت دارد، وجود روابط حسنه و صفا و صمیمیت بین افراد است. بزرگ‌ترین مشکل جهان امروز، مشکل آب‌ و نان نیست؛ مشکل روابط دوستانه بین افراد و اجتماعات است. از منظر دین برای برقرار ارتباط مؤثر یا بهبود آن، باید اصول و معیارهایی رعایت گردد اصولی همانند راستگویی و امانت، عدالت، رحم و عطوفت، تواضع و فروتنی، بردباری و نرم‌خویی و... . این موضوعات به تفصیل در این مقاله بررسی شد. این موارد باید در بین خانواده و جامعه در نوع ارتباط و معاشرتشان نهادینه گردد.

 

جلیل جلیلی

سطح 4 حوزه و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی تهران

 

 

فهرست منابع

  1. نهج‌البلاغه.
  2. نهجالفصاحه.
  3. آمدى، عبدالاحد (بی‌تا) غررالحکم و دررالکلم، محمدعلى انصارى، 1، قم: سازمان چاپ و صحافى دارالکتاب.
  4. حرّ عاملی، محمد بن الحسن (1409ق) وسائل‌الشیعة، قم: مؤسسة آل‌البیت علیهم السلام.
  5. حرّانی، ابن شعبة (1404ق) تحف‌العقول، قم: موسسة النشر الاسلامی.
  6. الخوری الشرتونی اللبنانى، سعید (1361ق) اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، قم: منشورات مکتبه المرعشی النجفى.
  7. صدوق (شیخ صدوق) محمدبن‌علی‌بن‌حسین (1325ش) مصادقة الاخوان، آیین دوستی و برادری در مکتب اسلام، به‌کوشش سید محمد آقا مشکوة، قم: انتشارات تشیع.
  8. (1403ق) خصال، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیة‌ قم.
  9. (1404ق) من لایحضره الفقیه، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیة قم.
  10. فیض کاشانی، محسن (1372) محجة البیضاء، مشهدانتشارات آستان قدس رضوی.
  11. کلینی، محمدبن‌یعقوب (1429ق) اصول کافی، ج4، قم: دارالحدیث.
  12. مجلسی، محمدباقربن‌محمدتقی )۱۳۸۶بحارالانوار، تهران: اسلامیه.
  13. محدث نوری (1408ق) مستدرک الوسائل، 18جلد، قم: مؤسسه آل‌البیتعلیهم السلام.
  14. محمدی ری‌شهری، محمد و حمیدرضا شیخی)1386(میزان الحکمة، تهران: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث.