Print Logo
سه‌شنبه 26 آذر 1398 ساعت 14:31

کارکنان هلال احمر در آیینه هلال احمر


در آینه هلال احمر می توان مردان و زنانی را دید که نشان از هویت و حقیقت این نهاد مبارک دارد. کارکنانی صادق که زندگیشان باصداقت، از خود گذشتگی، صبر و نوع دوستی و امدادگری آمیخته است. انسانهایی که صفای وجودشان بر جان آدمی اثر گذار است، اثری ماندگار... امدادگران سبک بار با وجدان هایی آرام به زلالی چشمه ساری  جوشان که  طنین نوع دوستی را در خانواده هلال احمر می نوازند و آن را دلنواز می کنند.

در آستانه آغاز توفیق همراهی با این کاروان خوش صورت و نیک سیرت با امدادگری که در دفتر مدیر عامل جمعیت هلال احمر استان تهران کارمی کرد آشنا شدم...

همکاران او را آقا ایمان صدا می کنند و امروز متوجه شدم که نامی که پدر وم ادرش براو نهاده اند از عمق یک ایمان صادقانه حسن نام گذارده اند، مهربان و صمیمی، صادق و بی ادعا مثل غالب بدنه زحمتکشان هلال احمر...
ایمان علیزاده...
بعد از انس برآمده از روحیه امدادگریش با سوز دل و اشک دیده از زحمات همسرش سخن می گفت. شب زنده داری های بی قرار... تحمل و صبری توأم با عشق...
که مادری می کند. برای دختری که پنج سال دارد، اما رشدش به اندازه پنج ماه است... سخت و طاقت فرسا... اما ازخود نمی گوید دلش آتشفشان اشک ها ومناجات های مدام همسرش‌ و نجوا باکودکی که به شدت معلول وبیماراست...
خود را نمی بیند..

نمی دانم درهلال این را آموخته...
یا آموخته خود را به هلال آورده...

شوری که شیرینیش را همکاران و دوستان نزدیکش هم می چشند و سوز او ساز زندگی عاشقانه را هروز برای آنها کوک می کند...
هیچگاه بر زبان نیاورد که در دل چه دارد و همه توانش را خرج دختری معلول و ساکت می کند بدون هیچ امیدی حتی یک بوسه یاخنده پر مهر کودکانه... برای پدر...
دیروز که در اداره خبر بسته شدن همیشگی چشم های بی رمق دختر ساکت او را به او رساندند... اشکش سرازیر شد و‌ کوله بار محبت پدری و همسری را بست، تا سنگ صبور مادری داغ دیده و خسته شود...

همکاران باصفا و همراه همگام با او تا ماشین، محبت، خود را بدرقه خانه پر مهرش کردند...
و معاونت درمان و توانبخشی دکتر جواهری گفت: من شاهدم که چندسالی است بخش بزرگی از درآمد ناچیزش را خرج داروهای گران قیمت این امانت الهی می کند...
چیزی که هیچگاه بر زبان نیاورد و حداقل وظیفه پدری خود می دانست.
تمام این پنج سال جسم بیمار و معلول سخت این کودک را نه به دندان بلکه به دل با گرده ای خسته کشید...
اما امروز که با همراهی اهالی هلال احمراستان تهران مردان و زنان بی ادعا، با صمیمیت و مهربانی به میزبانی برنامه ریزی مدیری برآمده از درون این زیباییها...
برای پاسداشت این امدادگری و خانواده اش؛ به بهشت زهرا (س) رفتیم...
سبکباری و وجدان آرام او و همسرش را می شد به خوبی مشاهده نمود...
امروز هویت هلال احمر را در آیینه این "اهل"، از اهالی خانواده هلال احمر دیدیم و به هلالی ها تبریک گفتیم..
خداقبول کند این همه امداد و مهربانی را از ایمان هلال احمر استان تهران و قدرشناسی مدیر و دوستان...
۲۵ آذر ۹۸، تهران، قطعه فرشتگان (کودکان)، بهشت زهرا(س)


مرتضی سلطانی
مسئول دفتر نمایندگی هلال احمر استان تهران