Print Logo
جمعه 8 شهریور 1398 ساعت 18:36

روابط بین الملل در اسلام و بررسی مراحل تاریخی



اسلام، دینی اجتماعی است و احکام آن یک رشته اصول به هم پیوسته ای را بنا می نهند که تمام روابط یک مسلمان (رابطه با خدا و دیگر انسان ها و همه امورش) را شامل می شود . از این رو، اسلام در عین آن که یک دین و مجموعه اخلاقی است، یک نظام حقوقی نیز می باشد و این سومین عنصری است که ویژگی های اسلام را کامل می سازد .

اجتماعی بودن اسلام ویژگی برجسته ای است که آن را دین عملی و واجد یک نظام حقوقی کاملا انسانی ساخته است . تاثیر اسلام بر جامعه عربی اعجاب انگیز بوده و قلمرو این تاثیر قابل اندازه گیری نمی باشد . انقلاب اسلامی به جامعه عرب هویت بخشید و برای آنان سازمان خانواده، قوانین جزایی، معاملات تجاری، قرارداد و قانون های گوناگون و تعهد به این عناوین را به ارمغان آورد، از قبایل پراکنده عرب، امت واحده ساخت، با ایجاد دولت مرکزی مبتنی بر حاکمیت قانون، مصالح عامه و حقوق بنیادین بشر، همواره از برادری انسانی و صلح جهانی حمایت کرد; و از همان روزهای آغازین حکومت اسلامی، فکر و اندیشه همزیستی مسالمت آمیز را مطرح نمود . سیره عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و پیروی جدی مسلمانان از آن به تدریج، فکر زندگی انسانی در میان پیروان دیگر ادیان الهی، به ویژه مسیحیان را که تحت فشار کلیسا، از آزادی عقیده حتی در محدوده آیین مسیحی محروم بودند، ایجاد کرد و سرانجام، خواست عمومی در جهت تدوین حقوق در روابط بین الملل شکل گرفت .

شاهداین مدعا، اعترافات دانشمندان سده شانزده و هفده میلادی اروپا مانند ژان ژاک روسو، ولتر، شوپنهاور، ژرژسل و بوآزار به این حقیقت است(1)

مارسل بوآزار می گوید: «دیدگاه جهانی اسلام با دو امتیاز نیرومند درخشش ویژه ای داشت: یکی ایمان به خدا و دیگری انکار هرگونه برتری نژادی و قومی و تاکید بر برابری انسان ها. با اعلام این اصول، پیامبر توانست عصبیت قومی و نژادی عرب جاهلی اقوام یهود و مشرکین مکه را ریشه کن سازد. هیچ دیانتی به اندازه اسلام به بشر شخصیت نداده است ... رفتار پیامبر با اقوام یهود و نصارا برادرانه بوده است ... اسلام در صدد ساختن جهانی است که همه انسان ها، حتی آنانی که به دین سابق خود وفادار مانده اند، با تفاهم و همکاری، برادری، برابری زندگی کنند .» (2)

تاریخ روابط بین الملل اسلام گواه صادقی بر قدمت نظام حقوق بین الملل اسلامی است و میزان گرایش جامعه اسلامی به ایجاد روابط بین المللی و احترام به مقررات حاکم بر آن را نمایان می کند .

زمانی که روابط میان قبایل عرب و دولت های مجاور آن مانند حبشه، امارات، حیره، غسان و کشور سبا، که ملوک حمیر در آن حکومت می کردند و نیز روابط دو امپراتوری بزرگ ایران و روم چندان حسنه نبود و همواره بین آنان درگیری بود، (3) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمینه روابط بین المللی اهتمام فراوان داشت . پس از رحلت ایشان نیز در این جهت تلاش هایی انجام شده است . تاریخ تحولات روابط بین المللی اسلام در چند دوره متمایز قابل بحث و بررسی است:

گفتار اول: از عصر رسالت تا دوران حاضر

  1. روابط بین المللی در عصر رسالت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمینه برقراری روابط بین المللی، عنایت ویژه ای داشت، ابتدا سعی کرد تا روابط قبایل عرب را، که هر کدام به عنوان واحد سیاسی مستقل بودند، به وجه نیکو تنظیم کند. ادامه این اقدام سازنده سرانجام، از قبایل مختلف عرب، قدرت واحد بلامنازعی ساخت. آن حضرت پیمان های متعددی با قبایل عرب منعقد کرده است:

1-1- منشور مدینه

«منشور مدینه » از مهم ترین و جامع ترین پیمان هایی است که آن حضرت به عنوان حاکم اسلامی با جوامع یهود مدینه امضا کرد و به موجب آن، بر اصل همزیستی، تعاون و تفاهم بین المللی صحه گذاشت . مفاد این پیمان، جامعیت و مطابقت آن با اصول انسانی قابل تامل هستند . منشور مزبور برای تنظیم روابط داخلی و خارجی مدینه تنظیم شده است(4)

1-2- معاهده صلح حدیبیه (5)

این معاهده با توجه به ضرورت های زمان در اوضاع و شرایط خاصی بین مسلمانان و قریش منعقد شد . به موجب آن، طرفین باید به مدت ده سال جنگ علیه یکدیگر را ترک می کردند تا امنیت و صلح عمومی در شبه جزیزه عربستان مستقر شود(6)

1-3-پیمان صلح دایمی با نصارای نجران

این پیمان بین حکومت اسلامی و نصارای نجران به طور دایم منعقد شد . مطابق آن، مسیحیان نجران متعهد شدند سالیانه مبلغی به عنوان مالیات (جزیه) به حکومت اسلامی بپردازند. در برابر، حکومت اسلامی دفاع از آنان و تامین آزادی دینی شان را به عهده گرفت .(7) این در واقع، نوعی تحت الحمایگی یا پیمان حمایت نظامی است .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از تنظیم و اصلاح روابط میان قبایل عرب و سامان دادن امور داخلی حکومت اسلامی، ارتباط با دولت ها و حکومت های مجاور را آغاز کرد و با اعزام نماینده، فرستادن پیام و انعقاد قرارداد با سران حکومت ها و دولت ها باب ارتباط را گشود و روابط دوستانه و صلح آمیز دولت اسلامی را با آنان گسترش داد .

فرستادن پیام و سفیر نزد امپراتوران روم و ایران در آن شرایط از حوادث و جریان های عادی نبود، بلکه این ابتکار آن حضرت در ایجاد و توسعه روابط بین الملل از رویدادهای نادر تاریخ روابط بین الملل به شمار می آید . تماس با کشورهای کوچک به رغم حساسیت های دو امپراتوری بزرگ روم و ایران نشانه توفیق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ایجاد روابط صلح آمیز است .

نامه های رسول خدا صلی الله علیه و آله به زمامداران آن روز و دعوت آنان به یکتاپرستی و همزیستی مسالمت آمیز بهترین سند گویا و زنده در این زمینه است(8)

2- روابط بین المللی در عصر خلفا

3-انحراف مسلمانان در سیاست بین المللی

1-3-امویان و تبدیل خلافت به سلطنت

2-3- متن قرارداد معاویه با کنستانس دوم (17)

3-3-گسترش انحراف در دوره عباسیان

4- روابط بین المللی در عصر امپراتوری عثمانی

نقد و ارزیابی

واقع امر این است که انحراف پدید آمده در سیاست بین المللی حکام اسلامی در دوران امپراطوری عثمانی و قبل از آن هرگز به معنای تغییر و تحول در سیاست بین المللی اسلام نیست، چه این که گاه شکاف عمیقی میان نظر و عمل مشاهده می شود. برای مصون ماندن از خطا، باید میان اصول و قواعدی که توسط حقوق اسلامی وضع شده با آنچه بعضی حکام و فرمانروایان اسلامی در عمل مرتکب گردیده اند و چه بسا سیره عملی آنان خارج از آن اصول و قواعد است، فرق گذاشت .

عدم تفکیک بین دو وادی نظر و عمل، اغلب مستشرقان و حتی عده ای از نویسندگان مسلمان را به خطا افکنده است، چرا که آنان به جای آن که به تعالیم اسلامی مراجعه و استناد کنند، نظریه های خود را بر مبنای عملکرد حکام در بعضی از مقاطع تاریخ اسلام ارائه نموده اند .

بارزترین این خطاها نمونه هایی است که در چند سطرپیش متذکر شدیم و همه آن ها بر این پیش فرض استوارند که ماهیت حقوق بین الملل اسلامی «حقوق جنگ » است، در حالی که چنین پنداری از اساس باطل است. حقوق بین الملل اسلامی بر اصل اولیه «حقوق صلح » مبتنی است و رابطه اسلام با جهان غیر اسلام هیچ گاه بر اساس جهاد مداوم تبیین و ترسیم نمی شود .

عملکردها و قراردادهای عثمانی ها پیش از آنکه حاکی از اصول و قواعد حقوق بین الملل اسلام باشد، نشان دهنده شرایط خاص زمان این قراردادها است. این حقیقت را می توان از اظهارات نماینده عثمانی در برابر دعوت دولت های اروپایی به دست آورد، آنان همکاری برای حفظ وضع موجود در مقابل فرانسه را خواسته بودند. وی سیاست خارجی امپراتوری را چنین اعلام کرد: « هر کشوری باید دو نوع سیاست خارجی داشته باشد: یکی سیاست خارجی ثابت که مبنای همه رفتار و اعمال خارجی کشور است، دیگری سیاست موقتی که در زمان معینی بر طبق مقتضیات و اوضاع زمان تعقیب می گردد .» (26)

بنابراین دفاع از عملکرد عثمانی ها نه کاری منطقی است و نه با معیارهای اسلامی منطبق می باشد. ولی اظهارنظر و بی اطلاعی کسانی که به عنوان « مستشرق » شناخته شده اند و به روشن ترین مسائل اسلامی آگاهی ندارند، قابل توجیه نیست، زیرا سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمینه روابط بین الملل از فرازهای برجسته و کاملا واضح زندگانی آن حضرت است که هرگز قابل توجیه نمی باشد .

اساس روابط بین المللی اسلام، سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و اصول بنیادین حقوق بین الملل اسلامی است، نه سیاست جنگ و گریز عثمانی ها، چرا که حکومت آنان به یک امپراتوری ملی بیش تر شباهت داشت تا حکومت اسلامی .

ابتکارهای ارزنده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمینه روابط بین المللی از نوادر تاریخ است. نامه های آن حضرت به سران دیگر کشورها و انعقاد قراردادهای متعدد با اقوام و قبایل مستقل عرب، از جمله پیمان صلح دایمی با نصارای نجران، دلیل بر اهتمام آن حضرت به برقراری روابط صلح جویانه با دیگر ملت هاست. همچنین پندارهای باطل مستشرقانی که عملکرد حاکمان به ظاهر مسلمان را ملاک قرار می دهند، رد می کند. برای توضیح بیش تر، ترسیم دورنمایی از روابط جهان اسلام با غرب ضروری می نماید:

5- دورنمایی از روابط جهان اسلام و غرب

روابط دنیای اسلام با جهان غرب تا قرن 17 م (12 هجری) به دلیل اقتدار سیاسی - نظامی قدرت های مسلمان و ضعف سیاسی - اجتماعی اروپاییان، از موضع اقتدار و رقابت آمیز صورت می گرفت و معمولا با کینه ها و انتقام جویی ها و برد و باخت های متقابل همراه بود . مسلمانان حالت تهاجمی نسبت به غرب داشتند و غربیان و اروپاییان در موضع دفاعی قرار داشتند . از قرن 17 م به بعد، این جریان کاملا به عکس شد . عثمانی ها پس از ناکامی در تسخیر «وین » و توقف پیش روی آن ها در اروپا (1683 م/1094 ه). در موضع ضعف و دفاعی قرار گرفتند . غرب تهاجم گسترده خود را به جهان اسلام آغاز کرد .

عوامل بیرونی و درونی باعث شدند که جهان اسلام از همان قرن 16 م/11 ه . پس از یک دوره ترقی و پیشرفت از نظر فرهنگی، علمی، اقتصادی و اجتماعی، دچار انحطاط شود .

تعالیم اسلامی با خرافات و بدعت های گوناگونی درآمیختند، تفکر دینی، سیاست و حکومت و اقتصاد اسلامی به عینیت نرسیدند، خیزش و شتاب اولیه ای که پیامبر صلی الله علیه و آله و خلفای راشدین به تاریخ مسلمانان عطا کرده بودند، از سوی حکام بعدی در جهت سرپوش گذاشتن بر خطاها و انحرافات شخصی خویش مورد استفاده قرار گرفت . در نهایت، خطا و انحرافی که از طریق ملوکیت آغاز گردیده بود، رو به فزونی گذارد و ناگزیر جامعه مسلمانان را به سوی انحطاط اخلاقی - سیاسی، نظامی سوق داد .

طی یک دوره تقریبا صد ساله پیش از شکست دولت عثمانی، در جنگ سال های 1914 تا 1918 تمامی جهان اسلام زیر نفوذ اروپاییان درآمده بود . پس از سال 1919 این نفوذ تثبیت گردید .

از اواخر سده هجدهم میلادی تعرضات دولت های غربی به کشورهای اسلامی برای مسلمانان ایجاد زحمت و مصیبت کرد و اروپاییان تحصیل منافع آنی را بر این که طبق مساوات و مصالح متقابل با مسلمانان رفتار کنند، ترجیح دادند .

قاضی لوریمر طی نوشته ای که در سال 1883 انتشار داد، جامعه بشری را به سه ناحیه یا منطقه متمرکز تقسیم کرد: «ناحیه بشریت متمدن، نیمه وحشی، و وحشی، و به ترتیب، برای هر یک، شناسایی حقوق کامل سیاسی و شناسایی حقوق سیاسی جزئی و شناسایی ساده بشری قایل شد . او در شرحی که نوشت، غیراروپاییان را جزو ملل نیمه وحشی و وحشی به حساب آورد و تاکید کرد که قانون ملل مسیحی را نباید شامل این سرزمین ها دانست .» (27)

نام برده در مقام تجزیه و تحلیل مبانی رد شناسایی، اختلافات دینی را یکی از عوامل دانسته، چنین تاکید می ورزد: «مادام که اسلام باقی است، صلح و سازش پیروان اسلام، حتی با کلیمی ها و مسیحی ها و از این بالاتر با سایر افراد بشر، یک مساله لاینحلی خواهد بود .»

او تاکید می ورزد که «شناسایی کامل محدود به ادیانی است که دانسته یا ندانسته از منشا حقایق طبیعی استفاده کرده و آن ادیان اصل "زندگی کنید و بگذارید زندگی کنند" را تبلیغ و ترویج می کنند .» (28)

این محقق عالی مقام و مفتی سیاسی (!) اصل «زندگی کنید و بگذارید زندگی کنند» را که مسیح علیه السلام فرموده است، شعار سیاسی اروپا قرار داده و مسلمانان را مخالف این اصل دانسته است و در نهایت مهارت و تزویر، با استناد به این اصل، مسلمانان را ملل نیمه وحشی و فاقد صلاحیت شمول قانون جدید ملل می داند . در نتیجه، آن اتهام را به اسلام نیز سرایت می دهد . دولت های اروپایی هم براساس فتوای سیاسی او با کشورهای اسلامی برخوردی کردند که تاریخ نظیر آن را کم تر به یاد دارد . ملل متمدنی که برای اسارت ملل شرقی مسابقه گذاشته و با راه اندازی دو جنگ جهانسوز ثابت کردند چگونه به اصل حیاتی منسوب به حضرت مسیح علیه السلام احترام می گذارند!

این در حالی است که اسلام در همان روزهای آغازین، شعار زندگی مسالمت آمیز را سر داده است(29) قضاوت این قاضی محترم شاید مبتنی بر عملکرد حکام مسلمان در بعضی از مقاطع تاریخ اسلام بوده و گرنه تعالیم اسلامی برای بهتر زندگی کردن همه انسان هاست . خطای ناشی از عدم تفکیک بین نظر و عمل، همواره زمینه ساز قضاوت های غیرعادلانه بشری را فراهم می سازد .

گفتار دوم: روابط بین المللی جهان اسلام در عصر حاضر

پس از جنگ جهانی اول (1914 - 1918 م) و انحلال امپراتوری عثمانی در سال 1919 غربیان سلطه خود را بر قلب سرزمین اسلام در جهان عرب تا تقسیم و تبدیل آن به حکومت های وابسته به غرب تثبیت نمودند . طرح نقشه جدایی سیاست از دین و گرایش حاکمان جدید کشورهای اسلامی به نظام سیاسی - حقوقی غرب، دولت و قانون در این کشورها، از شریعت تفکیک و دولت های ملی و نظام حقوقی غرب جایگزین آن شدند .

مصطفی کمال نیز که به اصطلاح «پدر ترک!» لقب گرفته بود، مرحله تخریب آخرین آثار سیاسی دنیای اسلام را با الغای رسمی خلافت در سال 1924 کامل کرد . این عمل ترکیه بازتاب سیاسی فوق العاده ای داشت . مسلمانان به سادگی از آن نگذشتند . در ماه مه سال 1926 در شهر قاهره، همایشی در این باره تشکیل شد و قطعنامه ای صادر گردید، مبنی بر این که خلافت در اسلام امری است ضروری، ولی همایش نتوانست به این حقیقت ترتیب اثری بدهد(30) دو همایش اسلامی دیگر در مکه در سال 1926 و در بیت المقدس به سال 1931 تشکیل شد، اما چندان نتیجه ای نداشتند، همه این تلاش ها از این واقعیت حکایت می کردند که مساله خلافت فراموش شده تلقی نمی گردد(31)

نظام سیاسی - حقوقی جدید در جهت تثبیت و تحکیم سلطه همه جانبه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب بر کشورهای اسلامی در سایه تفکر ملیت گرایی به عنوان جایگزین تفکر دینی و عامل جدایی جهان اسلام اعمال گردید تا به حاکمیت نظام حقوقی - سیاسی اسلام خاتمه بدهد . به تدریج، پس از جنگ جهانی دوم، تاثیر عمیق نظام سیاسی - حقوقی غرب بر نظام کشورهایی اسلامی امید تجلی دوباره حاکمیت اسلام را بیش از گذشته در هاله ای از ابهام و ناامیدی فرو برد، معیار و مناسبات در روابط بین المللی براساس تفکر غربی شکل گرفت و تمایز جهان اسلام با غیر آن به تدریج از بین رفت(32)

در کنار این حرکت غربگرا، جنبش هایی در قرن نوزدهم تحت عنوان «پان اسلامیسم » با تشکیل کنگره های اسلامی برای تامین وحدت جهان اسلام و احیای مجدد اصول اسلامی در زمینه روابط بین الملل جهان اسلام با غرب به وجود آمدند.(33) مانند حرکت های جدیدی که برای اتحاد کشورهای مسلمان و احیای امپراتوری اسلامی به شکلی که در صدر اسلام عملی می شد، صورت گرفتند(34) همه این حرکت های پیشرو به دلیل ضعف های نظری و شیوه های عملی که داشتند، به بار ننشستند و در شبکه ساختارها، روابط و مناسبات قدرت حاکم، به شدت سرکوب شدند .

اما اندیشه نهایی شدن عصر حاکمیت نظام سیاسی - حقوقی اسلام در ممالک اسلامی و در عرصه بین المللی، خواب خوش و امید ناپایداری بیش نبود . با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تاثیر جهانی آن یک بار دیگر بارقه امید بر دل های مسلمانان طرفدار حاکمیت اسلام جوانه زد . اینک روابط بین المللی جهان اسلام در عصر حاضر را در دو قسمت جداگانه بررسی می کنیم:

  1. روابط بین المللی جهان اسلام پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران

1-1-جنبش مهدی سودانی

1-2-جنبش هندی خلافت

1-3-تلاش محمدعلی جناح برای تشکیل یک کشور اسلامی

4-1-سازمان کنفرانس اسلامی

2-روابط بین المللی جهان اسلام پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران

2-1-اهمیت انقلاب اسلامی ایران

انقلاب اسلامی ایران یکی از بزرگ ترین رخدادهای تاریخ قرن معاصر به شمار می رود که با پیروزی آن در بهمن 1357 ش به رهبری امام خمینی قدس سره شخصیت ممتاز و برجسته روحانی و برپایی حکومت اسلامی تاریخ اسلام، وارد مرحله نوینی شد، سیر قهقرایی و حرکت انحطاطی جهان اسلام تا حدودی متوقف گردید و دنیای اسلام ادراک تازه ای از اهداف و منزلت خود پیدا کرد . از این رو، نه صرفا به عنوان ضرورت ملی، بلکه به مثابه رسالت جهانی، شناخت درست پدیده انقلاب اسلامی و بازشکافی عمیق زمینه ها و اهداف آن ضروری می نماید .

جهان ادعا می کند که از پیروزی و پویایی انقلاب اسلامی غافلگیر شده است . اولین واکنش دشمنان اسلام این بوده است که با عناوینی از قبیل «اسلام تندرو و ستیزه گر»، «نوظهور» و «انقلابی » اعتبار اسلام را مخدوش کنند. اما این اوصاف بر اسلامی که قرآن مطرح می کند، منطبق نیستند .

اسلام حرکتی نیست که مسلمانان آن را ابداع کرده باشند، بلکه جنبشی است الهی که از سوی خداوند برای هدایت انسان ها نازل شده و در بستر تاریخ، همگام با پیشرفت انسان به طور جدایی ناپذیر توسعه یافته است. انبیای الهی و آخرین آن ها، محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله این رسالت را به اتمام رسانیدند. از آن پس، این حرکت اسلامی به پیروی از آن الگوی کامل در جهت تحقق نتیجه آن (حکومت اسلامی) تلاش نموده است. منتهی، در دوره ای مسلمانان، به خصوص حاکمان جهان اسلام، از مسیر و شیوه مستقیم این حرکت پویا غافل ماندند که نتیجه آن پیدایش اسلام تسلیم پذیر و سازش کار بود . حرکت های انقلابی مقطعی - چنان که گذشت - به دلایل متعدد داخلی و خارجی، چندان نتیجه بخش نبودند. اما انقلاب اسلامی ایران به طور اعجازآمیزی حلقه وصل گم شده میان این رسالت الهی و خطمشی آن را باز گردانید و نتیجه ای که متروک مانده بود، تجلی پیدا کرد .

انقلاب اسلامی ایران معمار ایجاد حکومت اسلامی است که در قریب هزار سال گذشته سابقه نداشت و اولین حکومت از این نوع است . رهبری این انقلاب را مردی به عهده داشت که در هیچ شرایطی تعهد خود را در قبال اسلام و مسلمانان نادیده نگرفت . اجتهاد امام خمینی قدس سره بر طبق روش اصولیان، چنان عمل نمود که عملا شکاف بین مذاهب شیعه و سنی را در امور حکومتی و سیاسی پر کرد و نیروی جدیدی در جنبش جهان اسلام در سراسر جهان به وجود آورد و انتظارات مسلمانان را در مورد آینده امت اسلامی بالا برد .

«بنابراین، شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلاب ها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام، و تردیدی نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم و غارت زده عنایت شده است .» (47)

ثمره انقلاب اسلامی «جمهوری اسلامی ایران » است که چنین تعریف شده:

جمهوری اسلامی ایران نظامی است بر پایه ایمان به:

  1.  خدای یکتا (لااله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر او
  2.  وحی الهی و نقش بنیادین آن در بیان قوانین
  3.  معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا
  4.  عدل خدا در خلقت و تشریع
  5. امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام
  6. کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسؤولیت او در برابر خدا

2-2- اصول سیاست خارجی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

پایه ریزی روابط خارجی نظام اسلامی ایران را باید در خطابه ها و مصاحبه های امام خمینی یا بنیانگذار نهضت، در سال های انقلاب، به ویژه در هنگامه سقوط نظام شاهنشاهی ردیابی کرد . ایشان در آن دوران، بر معیارهایی تکیه نمود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی تجلی پیدا کردند . اصولی که تحرک تازه ای در روابط بین الملل جهان اسلام به وجود آوردند عبارتند از:

الف . نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری (49)

ب . احیای اندیشه «امت اسلامی »

ج . حمایت از مبارزات حق طلبانه

د . توجه به حقوق اقلیت های دینی

ه . رابطه صلح آمیز با دولت های غیرمتحارب

 

سلیمی عبدالحکیم

پی نوشت ها:

  1. محمد ابراهیمی وعلی رضاحسینی، اسلام و حقوق بین الملل عمومی، تهران، سمت ، 1372، ج 1، ص 51 .
  2. مارسل بوازار، اسلام و جهان امروز، ترجمه مسعود محمد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1369، ص 202 - 204.
  3. عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، چ دوم، تهران، امیرکبیر، 1373، ج 3، ص 127 - 132 .
  4.  محمد بن هشام، السیرة النبویة، لبنان، داراحیاء التراث العربی، 1985، ج 2، ص 147 - 150/عزالدین بن الاثیر، الکامل فی التاریخ، الطبعه الرابعه، بیروت داراحیاءالتراث العربی، ج 1، ص 584 .
  5. معاهده (مهادنه): قرارداد مبنی برترک جنگ برای مدت معین »: ر . ک . محمدحسین نجفی، جواهرالکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا، ج 21، ص 291 .
  6.  محمدبن هشام، پیشین، ج 3، ص 331 - 334 .
  7.  احمد بلادزی، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، نشر نقره، 1367، ص 99 .
  8.  ر . ک: محمدبن هشام، پیشین، ج 4، ص 254/عزالدین ابن اثیر، پیشین، ص 594 - 591/علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، طهران، دارالحدیث الثقافیه، 1419 ه ق، الجزء الثانی، ص 315 - 508/محمد حمیداله، مجموعة الوثائق السیاسیة للعهد النبوی و الخلافة الراشده، بی جا، دارالنفاس، 1407 .
  9. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم حسینی، تهران، اسلامیه، 1374، ص 57 - 163 .

    10-11- عباسعلی عمید زنجانی، پیشین، ج 3، ص 135 .

    12-  نهج البلاغه، محمددشتی، قم، آل طه، 1379، خ 18، ص 202 .

    13- روح الله الموسوی خمینی، ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم نشر و آثار امام خمینی، 1373، ص 25 - 26 .

    14-  سلسله بنی امیه با روی کار آمدن معاویه در سال (41 ه . ق) آغاز، و در سال (132 ه . ق) با قتل مروان منقرض شد .

    15- این گفته مطابق نظر اهل سنت است . به اعتقاد شیعه، حضرت علی علیه السلام جانشین و خلیفه بلافصل پیامبر اکرم می باشد . ر . ک: احمد امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، چ دوم، تهران، اسلامیه، 1366 .

    16- مجید خدوری، جنگ و صلح در قانون اسلام، تهران، اقبال و شرکاء، 1335، ص 324 .

    17- همان، ص 334 (پاورقی)، به نقل از: اعتمادالسلطنه، حجة السعادة فی حجة الشهادة، به شرح مندرج در هادی المحققین، فلسفه شهادت یا رمز محبت، شیراز، گلستان، 1374 .

    18-19- مجید خدوری، پیشین، ص 325/ص 333 (پاورقی) .

    20- سلسله عباسیان از سال (132 ه . ق) با روی کار آمدن عبدالله سفاح آغاز شد و در سال (656 ه . ق) با کشته شدن معتصم به پایان رسید .

    21- علی مسعودی، التنبیه و الاشراف، قاهره، 1938 م/1357 ه ، ص 160 - 166 .

    22-23- مجید خدوری، پیشین، ص 371 (سخن مترجم) /ص 368 - 371 .

   24- برناردلوئیس، نخستین مسلمانان در اروپا، ترجمه م . قائد، تهران، نشر مرکز، 1374، ص 82/حمید بهزادی، «روابط بین المللی اسلام در دوره امپراتوری عثمانی » ، نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران، ش 12، (زمستان 1351)، ص 116 و 117 .

    25-مجید خدوری، پیشین، ص 407 - 411 .

    26- عباسعلی عمید زنجانی، پیشین، ج 3، ص 141 .

    27- ر . ک: به نقل از: جیمس لوریمر، مؤسسات حقوق ملل، چاپ ادنبورک، 1883، ج 1، ص 101، مجید خدوری، پیشین، ص 423 .

     28- همان، ص 12 و ص 424 .

     29-آل عمران: 64 .

      30-31- برای اقداماتی که منجر به انحلال خلافت شد، ر . ک: ا - جی . توین بی، مطالعه در امور بین المللی سال 1925، (چ لندن به سال 1927) ج 1، ص 81 - 90 .

      32- ر . ک: سیداحمد موثقی، جنبش های اسلامی معاصر، تهران، سمت، 1374/نورمن اندرسون، تحولات حقوقی جهان اسلام، ترجمه فخرالدین اصغری و دیگران، دفترتبلیغات اسلامی، 1376 .

     33- عباسعلی عمید زنجانی، پیشین، ج 3، ص 142 .

     34- ر . ک: برنارد لوئیس، پیشین، ص 82 به بعد/حمید بهزادی، پیشین .

     35الی 39 - سیداحمد، موثقی، پیشین، ص 258/ص 264/ص 266/ص 236/ص 276 به بعد .

     40- کلیم صدیقی، مسائل نهضت های اسلامی، ترجمه هادی خسروشاهی، تهران، اطلاعات، 1375، ص 142 .

     41- نورمن اندرسون، پیشین، ص 243 به بعد .

    42-مجید خدوری، پیشین، ص 446، (گفتار مترجم) .

    43- فرزاد ممدوحی، سازمان سازمان کنفرانس اسلامی، چ دوم، تهران، وزارت امورخارجه، 1375، ص 21 .

    44- منشور سازمان کنفرانس اسلامی، ماده دوم، قسمت الف .

     45- ر . ک: فرزاد ممدوحی، پیشین، ص 6 - 13 .

     46- ر . ک: مواد 3، 7، 12، 20، بند ب ماده 11 (راجع به محو استعمار) ; بند الف ماده 17 و بند الف ماده 18 (راجع به فراهم آوردن محیط معنوی و دینی) .

     47-روح الله خمینی، صحیفه امام; وصیتنامه سیاسی - الهی امام خمینی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1368، ص 10 .

     48-قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل دوم .

     49- همان، اصل 154: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر در روابط صلح آمیز با دول غیر متحارب است .