Print Logo
یکشنبه 11 آذر 1397 ساعت 13:52

تربیت اجتماعى از دیدگاه اسلام


در این که انسان زندگى اجتماعى را برگزیده و به صورت اجتماعى زندگى مى‏ کند تردیدى نیست و منشأ آن، اقتضاى طبیعى باشد یا قصد بهره‏ گیرى و تأمین نیازهاى زندگى از انسان‏ هاى دیگر، یا تعاون و همزیستى مسالمت آمیز، یا هر انگیزه دیگر، فعلا در آن بحثى نداریم.

انسان‏ ها در جامعه ‏هاى مختلف زندگى مى ‏کنند و هر یک از جوامع داراى نظام فکرى و فرهنگى خاص، و آداب و رسوم و عادات و ارزش ‏هاى اخلاقى و ضوابط و مقررات ویژه ‏اى است.که حیات اجتماعى آن، به رعایت آنها بستگى دارد و بدین وسیله از دیگر جوامع شناخته و امتیاز داده مى ‏شود.

فرهنگ جامعه توسط بزرگترها به نسل جدید انتقال مى‏یابد. در میان جامعه و فرد تأثیر و تأثر متقابل انجام مى‏ گیرد. جامعه در فرد اثر مى ‏گذارد، فرهنگ خود را به او منتقل مى ‏سازد و او را همفکر و همسو مى‏ گرداند. فرد نیز به نوبه خود در جامعه اثر مى ‏گذارد.

انسان در جامعه پرورش مى ‏یابد، آداب، رسوم، افکار و ارزش‏هاى آن را مى‏ پذیرد، شخصیت خود را مى‏ سازد و با جامعه هماهنگ مى‏ گرداند و این است معناى اجتماعى شدن و اجتماعى کردن و فرهنگ ‏پذیرى انسان.

ولى باید بدانیم که فرهنگ ‏پذیرى انسان از جامعه، نه تحمیلى و اجبارى است چنان که بعضى از جامعه‏ شناسان تصور کرده ‏اند، نه در اثر تقلید کورکورانه و بى‏ هدف است، چنان که گروهى دیگر پنداشته‏ اند، بلکه انطباقى است آگاهانه و با اراده، اختیار و هدفدار.

کودک با حرص و ولع افکار و رفتار افراد جامعه خود را مى ‏نگرد، آنچه را مناسب تشخیص داد مى‏ پذیرد تا هر چه زودتر به صف بزرگسالان بپیوندد و به عضویت جامعه درآید. ولى چنان هم نیست که همه چیز را بپذیرد و همیشه خود را به رنگ محیط درآورد.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که در نفس خود پند دهنده ‏اى نداشته باشد، پندهاى مردم برایش سود ندارد. (1)

به هر حال، کودک براى اجتماعى شدن آماده است، چون در جامعه زندگى مى ‏کند تدریجا با آداب و رسوم و فرهنگ جامعه آشنا مى‏ شود و رفتار خود را با جامعه منطبق مى‏ سازد.

نخستین مرحله ظهور گرایش ‏هاى اجتماعى کودک چند هفته بعد از ولادت و در محیط خانواده شروع مى ‏شود. در برابر رفتار پدر و مادر عکس ‏العمل عاطفى و رفتار اجتماعى نشان مى ‏دهد . وجود جسمانى و نفسانى او در این محیط کوچک رشد مى‏ کند، با چیزهاى فراوانى آشنا مى‏ شود و معلومات زیادى را فرا مى‏ گیرد. تجربیات و عادت‏ ها و اندوخته ‏هاى ذهنى کودک در این زمان در رشد شخصیت او تأثیر به سزائى دارد و براى زندگى آینده‏ اش مهم و سرنوشت ساز خواهد بود. بنابراین، اخلاق و رفتار پدر و مادر و کیفیت زندگى آنان و ارزش‏هاى حاکم بر خانواده در فرهنگ ‏پذیرى و اجتماعى شدن فرزند تأثیر به سزائى دارد و نباید از این امر مهم غفلت به عمل آید.

دومین مرحله رشد اجتماعى گرایش به بازى ‏هاى دسته جمعى و هم بازى شدن با کودکان همسن و سال است. شرکت فعال کودک در بازى ‏هاى دسته جمعى، او را با افراد و فرهنگ‏ ها و اخلاق و رفتارهاى جدید، که در واقع از خانواده ‏هاى دیگر سرچشمه مى‏ گیرد آشنا مى‏ سازد. امکانات و استعدادهاى ذاتى و تجربیات و اندوخته‏ هاى سابق خود را، در جمع همبازى ‏ها به کار مى ‏بندد و شخصیت اجتماعى خود را ابراز مى‏ دارد. تعاون و همکارى و رعایت مقررات اجتماعى را عملا در جمع همبازى ‏ها فرا مى‏ گیرد. جامعه ‏پذیرى او تقویت مى‏ شود و براى شرکت در جامعه بزرگتر و مسؤولیت‏ پذیرى آماده مى‏ گردد. دوران بازى و نوع بازى‏ ها و اسباب بازى‏ ها و اخلاق و رفتار همبازى‏ ها و تعداد گروه هاى همبازى، در تربیت اجتماعى کودک و رشد شخصیت او تأثیر به سزایى دارد.

نوع بازى و اخلاق و رفتار و همبازی ها در این میان از اهمیت ویژه‏ اى برخوردار است. مراقبت اولیاء و مربیان از بازی هاى کودکان امرى است مهم و ضرورى و نباید مورد غفلت قرار گیرد . اسلام نیز به اولیاء و مربیان توصیه مى‏ کند که به کودکان اجازه دهند هفت سال بازى کنند .

حضرت امام صادق علیه السلام: به فرزندت اجازه بده هفت سال بازى کند. (2)

سومین و مهمترین جایگاه تربیت اجتماعى و فرهنگ‏ پذیرى کودک و نوجوان و جوان محیط مدرسه و در جمع کثیرى از همسالان و از خانواده‏ هاى مختلف است. محیط مدرسه گرچه محیط کسب و کار و زندگى رسمى محسوب نمى‏ شود، ولى با محیط خانواده و محیط بازى تفاوت‏هاى فراوانى دارد. در اینجا با شخصیت‏ هاى دانشمند و محترمى سر و کار پیدا مى‏ کند. در این محیط جدید نظم و انضباط برقرار است و آزادى ‏هاى سابق کودک محدود مى‏ شود. با برنامه‏ هاى متنوع درسى حساب شده‏ اى مواجه مى ‏شود که او را با علوم و افکار و عقائد و فرهنگ و آداب و رسوم جامعه بزرگ آشنا مى‏ سازد. با کودکان دیگر سر و کار پیدا مى‏ کند که از خانواده ‏هاى مختلف و داراى افکار و اخلاق و رفتار و زندگى‏ هاى گوناگون هستند. در اجتماع مدرسه عملا با زندگى اجتماعى مسالمت ‏آمیز و رعایت حقوق دیگران و احترام به قوانین و مقررات اجتماعى آشنا مى ‏شود.

نظام ویژه آموزش و پرورش، برنامه ‏هاى علمى و اجتماعى، اخلاقى و رفتار اجتماعى مدیر و معلمان مدرسه، در کیفیت تربیت اجتماعى کودک، و آماده شدنش براى شرکت در اجتماع بزرگ ترها و قبول مسؤولیت ‏ها نقش بسیار بزرگى را ایفا مى‏ کند که نباید مورد غفلت قرار گیرد.

در طى مراحل سه گانه سابق به انضمام نقش مهم رسانه‏ هاى جمعى: رادیو، تلویزیون، روزنامه‏ ها، مجلات، کتاب‏ ها، فیلم‏ ها، معاشرت با بزرگ ترها، جو عمومى حاکم بر اجتماع، شخصیت اجتماعى و فرهنگى کودک و نوجوان شکل مى‏ گیرد و براى زندگى در جامعه بزرگ آماده مى‏ شود.

حرکت فرهنگ ‏پذیرى فرد بعد از ورود در جامعه در اثر قبول مسئولیت‏ ها و معاشرت با افراد و معیت‏ هاى مختلف و استفاده از کتاب‏ها و رسانه‏هاى عمومى، و تجربه‏ ها و آموخته‏ هاى زندگى همچنان تداوم دارد و غالبا تا پایان زندگى ادامه خواهد یافت. بنابراین، تربیت اجتماعى فرد را باید یک امر مستمر و مداوم به شمار آورد.

با توجه به نقش بسیار مهم جامعه در کیفیت فرهنگ ‏پذیرى و تربیت ‏هاى اجتماعى کودکان و جوانان به امور زیر توصیه مى ‏شود:

1ـ ضرورت اصل اجتماعى شدن و پرورش و تقویت گرایش‏ هاى اجتماعى فرد و تشویق او به معاشرت با اشخاص و گروه‏ ها و شرکت در اجتماعات.

2ـ پاک سازى محیط جامعه از آلودگى ‏ها و مفاسد اخلاقى و اجتماعى.

3ـ نشان دادن و معرفى الگوهاى صالح و خوش اخلاق و نیکوکار.

4ـ کمک فرد در انتخاب دوستان صالح و بر حذر داشتن او از دوستى و معاشرت با افراد ناصالح و بد رفتار.

5ـ تنظیم و تدوین برنامه ‏هاى صحیح اجتماعى و اخلاقى براى تدریس در مدارس و استفاده از معلمین صالح و خوش اخلاق.

6ـ اصلاح و تکمیل برنامه ‏هاى صدا و سیما، و تهذیب آنها از برنامه ‏ها و تصویرهاى بد آموز .

7ـ آموزش مسائل تربیتى به خانواده‏ ها و اصلاح روابط پدران و مادران.

با رعایت امور مذکور مى‏ توان به تربیت اجتماعى صحیح کودکان کمک کرد.

اسلام نیز نسبت به اصل اجتماعى شدن انسان و تشویق به گرایش به اجتماع توصیه و تأکید دارد و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرموده: رأس عقل، بعد از ایمان، دوستى و معاشرت با مردم و خیر رساندن به همه انسان‏ ها، خوب و بد، است. (3)

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: با مردم ارتباط و معاشرت داشته باشید و به آنان احسان کنید. و از دورى و قطع رابطه اجتناب نمایید. (4)

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: با یکدیگر ارتباط داشته باشید و به هم نیکى کنید و دلسوز و مهربان باشید، همانگونه که خدا فرموده، برادر نیکوکار باشید. (5)

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: بهترین مؤمنان کسانى هستند که محل الفت و معاشرت مؤمنان مى ‏باشند. کسى که نه با دیگران الفت مى‏ گیرد، و نه دیگران با او انس و الفت دارند خیرى ندارد. (6)

امام صادق علیه السلام فرمود: مسلمانان وظیفه دارند در پیوند دوستى و تعاون و توجه به همدیگر و مواسات با نیازمندان و ارتباط و عطوفت با یکدیگر، چنان که خدا فرمان داده، جدیت و کوشش نمایید. دلسوز هم باشید و نسبت به آنچه از آنان نمى‏دانید نگران باشید، چنان که انصار در زمان رسول خدا چنین بودند. (7)

از احادیث مذکور و دهها حدیث دیگر استفاده مى‏شود که اسلام نسبت به اصل اجتماعى شدن افراد و پرورش گرایش ‏هاى اجتماعى و در نتیجه فرهنگ‏ پذیرى و تربیت اجتماعى عنایت دارد و این همان سخنى است که جامعه ‏شناسان مى‏ گویند، با این تفاوت که جامعه‏ شناسان با نظرى وسیع مى‏ گویند: با توجه به این که کودک در آینده ناچار است در جامعه قبیله ‏اى یا میهنى یا نژادى یا زبانى خود و با افراد آن زندگى کند باید به گونه ‏اى تربیت شود که فرهنگ جامعه خود را بپذیرد و با سایر افراد همسو و هماهنگ گردد تا بتواند با آنان زندگى مسالمت ‏آمیز داشته باشد و در این رابطه بین افکار صحیح و غیر صحیح و اخلاق و رفتار خوب و بد فرقى نمى ‏گذارد. هر چه است فرهنگ آن جامعه است و افراد باید آن را بپذیرند.

ولى اسلام انشعابات قومى و قبیله ‏اى و منطقه‏ اى و نژادى و زبانى را مردود مى‏ شمارد و پذیرش و پیروى کورکورانه از فرهنگ حاکم بر این جوامع را محکوم مى‏ کند. اسلام خود جامعه خاصى را تأسیس نموده و فرهنگ ویژه ‏اى را معرفى کرده است. جامعه اسلامى بر پایه ایمان به خداى یگانه و زندگى بعد از مرگ و نبوت استوار گشته است. فرهنگ اسلام نیز بر همین پایه تنظیم شده و از وحى سرچشمه مى‏ گیرد. اسلام در معارف و مسائل عقیدتى، در اخلاق و ارزش‏ ها و ضد ارزش‏ ها، در مسائل اجتماعى در آداب و معاشرت، در ضوابط و مقررات اجتماعى، در فرهنگ و هنر، و غیر این‏ها، آراء و نظرهاى ویژه ‏اى دارد که مجموعا فرهنگ اسلام را تشکیل مى‏ دهند. اسلام آمده تا عقاید و فرهنگ مردم را اصلاح و تکمیل کند با افکار غلط و اخلاق و رفتار و عادت‏ هاى زشت مبارزه کند، و افکار صحیح و اخلاق و رفتارهاى نیک را جایگزین سازد فرهنگ‏ سازى در متن رسالت پیامبر اسلام قرار دارد. از عموم مسلمانان مى‏خواهد که از آلوده شدن به مفاسد اخلاقى و اجتماعى اجتناب نمایند و فرهنگ عالى اسلام را بپذیرند و شخصیت خود و فرزندانشان را بسازند و پرورش دهند.

اسلام عموم مسلمانان جهان را یک جامعه و یک امت مى‏ داند. هر یک از مسلمانان فردى از جامعه بزرگ اسلام بلکه به منزله عضوى از پیکر اسلام محسوب مى ‏شود.

در قرآن مى‏ فرماید: این امت یگانه شما است و من پروردگار شما هستم پس مرا پرستش کنید (8) و مى‏ فرماید: شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدید آمدید، امر به معروف و نهى از منکر مى‏ کنید و به خدا ایمان دارید (9) و مى ‏فرماید: شما را امت وسط قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد. (10)

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: مثل مؤمنین در دوستى و دلسوزى و مهربانى با یکدیگر مثل پیکر واحد است که هر گاه عضوى از آن به درد آید سایر اعضا با بی خوابى و تب با عضو دردمند همکارى مى‏نمایند. (11)

بنابراین، هر مسلمان به امت بزرگ اسلامى وابسته است و نمى ‏تواند نسبت به اوضاع عموم جامعه اسلامى بى‏ تفاوت باشد. پیامبر اسلام صلى الله علیه و اله فرموده‏ اند: هر که نسبت به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نیست و هر کس صداى استغاثه مسلمانى را بشنود و به یارى او نشتابد مسلمان نیست. (12)

بلکه اسلام عموم مؤمنین را از یک خانواده مى‏ شمارد که رهبر به منزله پدر و افراد به منزله خواهر و برادر هستند در قرآن مى ‏فرماید: همانا که مؤمنین برادرند، پس بین برادرانتان اصلاح کنید و از خدا بترسید تا مورد رحمت قرار گیرید. (13)

امام صادق علیه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان و به منزله چشم او و آینه و راهنماى اوست، به وى خیانت نمى‏ کند و او را فریب نمى ‏دهد و ستم روا نمى‏ دارد و به او دروغ نمى‏ گوید و غیبت نمى‏ کند. (14)

اگر اسلام عموم مسلمانان جهان را یک جامعه و یک امت مى‏ داند مسلمانان وظیفه دارند دیدگاه خود را نسبت به جامعه تغییر دهند خود را وابسته به جامعه بزرگ اسلام بدانند، به مجد و عظمت و قدرت و شوکت آن بیندیشند و در برابر دشمنان از آن دفاع نمایند. عزت و شوکت جامعه بزرگ اسلامى را عزت خود و ضعف و ناتوانى آن را ضعف خود بدانند.

نکته مذکور یکى از امتیازات اسلام به شمار مى‏ رود که در اجتماعى کردن کودکان و نوجوانان و جوانان و حتى بزرگسالان باید منظور نظر اولیاء و مربیان باشد و در تربیت اجتماعى در خانواده و در برنامه ‏ریزى در مدارس مورد عنایت دانشمندان علوم تربیتى قرار گیرد. روحیه گرایش به جامعه بزرگ اسلامى را در افراد به وجود آورند و پرورش دهند و جامعه ‏پذیرشان سازند. فرهنگ و افکار و ارزش‏هاى اصیل اسلام را زنده کنند و افراد را به سوى آنها دعوت نمایند.

اسلام در مورد جامعه دید وسیع‏ترى نیز دارد. همه انسان‏ها را بندگان خدا مى‏ داند و احسان و خدمت و سودرسانى به آنان را یک ارزش بزرگ محسوب مى‏ دارد.

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: انسان ‏ها روزى‏خوار خدا هستند. پس بهترین مردم کسى است که نفعش بیشتر به مردم برسد. (15)

از پیامبر سؤال شد که محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود: کسى که بیشتر از همه نفعش به مردم برسد. (16)

امام صادق علیه السلام فرمود: خدا بندگانى دارد که مردم در حوائجشان به آنان پناه مى‏ برند اینان کسانى هستند که در روز قیامت از عذاب خدا در امان خواهند بود. (17)

کوتاه سخن این که در تربیت اجتماعى باید به امور زیر توجه شود:

1ـ از دیدگاه اسلام عموم مسلمانان جهان یک امت و داراى اهداف و منافع مشترک هستند. فرد فرد مسلمانان باید خود را وابسته به این جامعه بزرگ بداند و نسبت به مصالح عمومى امت اهتمام داشته باشد.

2ـ اسلام همه مردم را بنده و روزیخوار خدا مى‏ داند و خدمت به آنان را یکى از ارزش‏ هاى بزرگ مى ‏شمارد.

3ـ عمل انسان در صورتى ارزشمند است که به قصد قربت و براى جلب رضاى خدا باشد، نه جلب منافع شخصى یا تعصبات قومى یا نژادى یا وطنى.

4ـ اسلام در ابعاد مختلف زندگى انسان فرهنگ ویژه ‏اى دارد و تربیت اجتماعى باید هماهنگ با آن باشد.

5ـ مسلمانان وظیفه دارند با فرهنگ متعالى اسلام خود را پرورش دهند و به کمال برسانند، و جامعه اسلامى را از فرهنگ ضد اسلامى پاکسازى نمایند.

آیت الله ابراهیم امینى

پى ‏نوشت ها:

  1. قال ابو عبدالله علیه السلام: من لم یجعل له من نفسه واعظا فان مواعظ الناس لن تغنى عنه شیئا، بحار، ج 70، ص .70
  2. عن ابى عبدالله علیه السلام قال: دع ابنک یلعت سبع سنین، وسائل، ج 15، ص .193
  3. قال رسول الله صلى الله علیه و آله: رأس العقل بعد الایمان التودد الى الناس و اصطناع الخیر الى کل احد، بر او فاجر، بحار، ج 74، ص .392
  4. قال امیر المؤمنین علیه السلام: علیکم بالتواصط و التباذل و ایاکم و التدابر و التقاطع، بحار، ج 74، ص .40
  5. قال ابو عبدالله علیه السلام: تواصلوا و تباروا و تراحموا و کونوا اخوة بررة کما امرکم الله. بحار، ج 74، ص .399
  6. قال رسول الله صلى الله علیه و آله: (فى حدیث) و خیر المؤمنین من کان مألفه للمؤمنین و لا خیر فیمن لا یألف و لا یؤلف، بحار، ج 74، ص .393
  7. عن ابى عبدالله علیه السلام قال: یحق على المسلمین الاجتهاد فى التواصل و التعاون على التعاطف و المواسات لاهل الحاجه، و تعاطف بعضهم على بعض، کما امرکم الله عز و جل : «رحماء بینهم» متراحمین مغتمین لما غاب عنکم من امرهم، على ما مضى علیه الانصار على عهد رسول الله صلى الله علیه و آله، کافى، ج 2، ص .175
  8. ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون، انبیاء، آیه .92
  9. کنتم خیر امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله، آل عمران، آیه .110
  10. و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء على الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا. بقره، آیه .143
  11. قال رسول الله صلى الله علیه و آله: مثل المؤمنین فى توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد، اذا اشتکى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمى، صحیح مسلم، ج 4، ص .1999
  12. قال رسول الله صلى الله علیه و اله: من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس منهم، و من سمع رجلا ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم، کافى، ج 2، ص 164
  13. انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون، حجرات، آیه .10
  14. قال ابو عبدالله علیه السلام: المسلم اخو المسلم هو عینه و مرآته و دلیله، لا یخونه و لا یخدعه و لا یظلمه و لا یکذبه و لا یغتابه، کافى، ج 2، ص .166
  15. قال رسول الله صلى الله علیه و آله: الخلق عیال الله تعالى فاحب الخلق الى الله من نفع عیال الله، بحار، ج 74، ص .316
  16. سئل رسول الله صلى الله علیه و اله: من احب الناس الى الله؟ قال: انفع الناس للناس . بحار، ج 74، ص .339
  17. قال الصادق علیه السلام: ان لله عبادا من خلقه یفزع العباد الیهم فى حوائجهم اولئک هم الامنون یوم القیامة، بحار، ج 74، ص .318