با توجه به جو سیاسی و اجتماعی ویژهای که حاکم شده بود، امام صادق(ع) فعالیت آشکار خود را آغاز کرد. ضعف بنیامیه و انتقال قدرت به بنیعباس امام را از خشم و حمله فرمانروایان و مراقبت شدید آنها در امان نگه داشت. این عوامل به امام یاری رساند تا کار خود را با روش علنی و ظاهری انجام دهد. آن حضرت فعالیت و کوشش خود را به مساعی عملی سخت کوشانه آغاز و حوزه فکری و ثمربخش خویش را که بزرگان فقه و متفکران عظیم از آن بیرون آمدند ، در صفوف امت، افتتاح کرد و پس از او شاگردان مکتب ایشان به عنوان ثروتی فرهنگی برای امت بر جای ماندند.
عوامل موفقیت امام
قبل از بیان پروژههای فرهنگی امام صادق(ع) و نوع فعالیتهای ایشان در احیاء، حفظ و گسترش سبک زندگی شیعی بهتر است اول به دلائل موفقیت آن حضرت اشاره کنیم تا فضای اجتماعی، علمی و فرهنگی آن زمان ملموستر گردد. عوامل موفقیت آن حضرت عبارتند از:
1- عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) عصر گسترش علوم اهل بیت در زمینههای مختلف بود این مسأله درباره امام صادق(ع) بیشتر صدق میکند و این به دلیل مصادف شدن بخشی از دوران امامت آن حضرت، با فضای باز سیاسی بود که در نتیجه خلأ سیاسی ناشی از انقراض حاکمیت نیرومند امویان از یک طرف و روی کار آمدن بنیعباس از طرف دیگر به وجود آمده بود.
2- دلیل دوم این بود که امام محمد باقر(ع) این نهضت فرهنگی را آغاز و زمینه رابرای فعالیتهای امام صادق(ع) مهیا کرده بود.
3- به نظر میرسد فشارهایی که خلفای قبلی روی مسلمانان وارد کرده بودند و مانع رابطه آزادشان با ائمه شده بودند و نیز ممانعتشان از نوشتن احادیث باعث شده بود که مردم از آزادی ایجاد شده استقبال کنند و برای استفاده از علوم الهی ائمه به سوی ایشان شتافته و از محضرشان بهره ببرند به همین دلیل در جلسه درس امام جعفر صادق(ع) هزاران تن حضور داشتند ؛بسیاری از شبهات مطرح و توسط امام پاسخ داده میشد.
4- ازطرفی هم اهل تسنن به تکاپو افتاده بودند و باید موضع امام در این زمینه مشخص میشد تا صحت و سقم راهشان معین شود. لذا این نیز دلیلی بر کثرت فعالیتهای امام صادق(ع) شد که به موفقیت ایشان در این زمینه انجامید.
5- از آنجا که آن حضرت مدینه را به عنوان مرکز فعالیت علمی ـ فرهنگی خود انتخاب کرده بودند این مسأله دستیابی مردم را به ایشان آسان میساخت چرا که هر ساله گروههای بسیاری از مسلمانان برای ادای مناسک حج و رفع مشکلات و مسائل علمی و نظری خود به حرمین (مکه و مدینه) رهسپار میشدند و در آن جا بود که آنان با امام صادق(ع) و مدرسه بزرگ آن حضرت برخورد میکردند و هر آنچه را که میخواستند در نزد آن حضرت مییافتند.
برنامههای امام برای بالا بردن سطح علمی ـ فرهنگی
امام صادق(ع) با دقت نظر در شرایط جامعه و یک برنامهریزی هدفمند فعالیتهای خود را برای بالا بردن سطح علمی ـ فرهنگی و با دیدگاه احیاء، گسترش و حفظ سبک زندگی دینی مسلمانان و بالأخص شیعیان آغاز کردند و برنامههای خود را در قالب 6 پروژه عظیم به انجام رساندند که عبارتند از: رویارویی با فرهنگهای بیگانه و نهضت ترجمه، مناظره، راهی برای حفظ سبک زندگی دینی شیعیان، رویارویی بامبانی نادرست مکتب حنفی، مبارزه با غالیان برای حفظ سبک زندگی دینی شیعیان، تربیت افسران جنگ نرم، شکل گیری فقه جعفری و سبک جدید زندگی دینی شیعیان، رویارویی با فرهنگهای بیگانه و نهضت ترجمه.
روش مبارزه با تهاجم فرهنگی بیگانگان
از آن جا که هدف امام صادق(ع) به وجود آوردن یک فرهنگ جامع شیعی و سبک صحیح زندگی دینی بود در این راه هر چه در توان داشتند به کار بستند و از راه های مختلفی به مبارزه با موانع پرداختند. یکی از موانع، تهاجم فرهنگی بیگانگان بود که امام با درایت خویش و به روش گفتوگو که در قالب مناظره بود، با آن برخورد کردند. یکی از طرحهای فرهنگی امام صادق(ع) رویارویی درست با فرهنگهای بیگانه بود. فتوحات اسلامی موجب شد تا برخوردهای نیرومندی میان مسلمانان و تازه مسلمانان پدید آید. از آن جا که بیشتر مسلمانان درک و بینش شایسته و استوار از اسلام نداشتند گاهی این برخوردها به نتایج منفی میانجامید و مسلمانان را به دو گروه تقسیم میکرد.
گروه اول محافظه کاران و قشری گرایانی بودند که تنها جنبه ظاهری دین را گرفته و از فهم جوهر و حقیقت آن باز مانده بودند. اینها عقل و خرد خود را همراه با آن معیارها گم کرده بودند. گروه دوم تندروهایی بودند که شدیداً از وضع موجود در جامعه تأثیر پذیرفته بودند. آنها معیارها را به کناری افکنده و تنها به آنچه عقلهای کوتهشان برحسب اختلاف گرایشها و دگرگونی شرایط به آنان دیکته میکرد اکتفا کرده بودند. اعراب در آن روزگار با اندیشههای یونانی هیچگونه آشنایی نداشتند و تنها شمار اندکی از مسلمانان که تمام ابعاد فلسفه نظری امام را درک کرده بودند و به وجود تفاوت میان آنها و دیگر تئوریها پی بردند، می توانستند با اقامه دلیل و برهان اصول فکری اسلام را اثبات کنند و اصول و تئوریهای دیگر مکاتب را درهم بکوبند. این عده اندک، با کسانی برخورد میکردند که معلومات آنها بر مجموعهای از احادیثی که از ابوهریره و امثال او روایت شده بود ؛ محدود بود و اصلا به تناقضات فراوانی که در آنها به چشم میخورد توجه نشان نمیدادند و خود را بر حق گمان میکردند.از این رو هر کدام حزبی راه میانداخت و مردم را پنهانی دعوت میکرد. در این شرایط نیاز به معلمی نمونه چون امام صادق(ع) کاملاً احساس میشد تا خطمشی مسلمانان را تعدیل کند و راه درست را به آنها نشان دهد. امام برخود لازم میدید که که در برابر این گروهها به ستیز برخیزد و اوهام باطل آنها را از هم بشکافد.
طرحی برای رویارویی با فرهنگ بیگانه
آن حضرت برای رسیدن به این هدف سه طرح خردمندانه ترسیم کردند تا سبک زندگی مسلمانان و بهویژه شیعیان در رویارویی با فرهنگهای بیگانه آسیب نبیند که عبارتند از:
1- او قسمتی از مدرسهاش را به کسانی اختصاص داد که از فلسفه (بهویژه فلسفه یونان) آگاهی داشتند و بهخوبی از نظر اسلام درباره آنها و دلائلی که آن فلسفهها را نقص میکرد آگاه بودن.د کسانی همچون هشام بن حکم متکلم پرآوازه و عمران بن ایمن دیگر مشاهیر علم و حکمت و کلام که به معیارهای نظری اسلام نیز آگاه بودند.
2- آن حضرت به نوشتن رسالههایی همچون «توحید مفصل» و «اهلیجه» و ... اقدام کرد.
3- رویارویی شخصی با سران اندیشههای الحادی .طرح سوم مؤثرترین طرح بود پس حضرت با افرادی مثل ابن ابی العوجاء وابن طالوت و ابن اعمی و ابن مقفع و ... روبرو شد.
مناظره، راهی برای حفظ سبک زندگی دینی مسلمانان
وقتی امام صادق(ع) نهضت علمی خود را گسترش دادهزاران پژوهنده دانش با اشتیاق فراوان از راههای دور و نزدیک به مدینه آمدند. حتی بسیاری از متفکران غیر اسلامی نیز برای مناظره و بحث علمی خدمت امام میرسیدند و حضرت با آنان مناظره میکردند. در این زمان علم کلام رونق فراوانی داشت لذا امام از این راه نیز به ترویج فرهنگ اسلامی و شیعی پرداختند و هر جا لازم بود و شرایط فراهم میشد مناظره میکردند. تعدادی از مناظرههای امام صادق(ع) بین ایشان و زنادقه روی داد و تعدادی نیز مناظرههایی است که به درخواست منصور عباسی بین امام و کفار یا بزرگان اهل سنت رد و بدل میشد.
مبارزه با غالیان برای حفظ سبک زندگی دینی شیعیان
غلو به معنای افراط ، ارتفاع ، بالارفتن و تجاوز از حد و حدود هر چیزی است. کلمه غلو و مشتقات آن دو باردر قرآن به معنی، غلو در دین آمده است: «یا اهلَ الکَتابِ لا تغِلوا فی دینکم و لا تَقَولوا علی اللهِ الا الحّق اِنمَّا المسیحُ عیسیَ ابنُ مریم رسولُ اللِهِ و کلمَتُه القیها الی مریمَ و روحٌ منه فآمِنوُا با اللهِ و رسولِهِ و لا تقولوا ثلثةٌ انتهوا خیراً لکم إنمّا الله الهٌ واحدٌ سبحانَه ان لِکونَ لهَ وَلدٌ... » این آیه درباره مسیحیان است که پیامبر خود حضرت عیسی(ع) را از حدفراتر برده، او را پسر خدا دانستند و قائل به خدایان سهگانه یعنی پدر و پسر و روح القدس شدند.
«قتُل یا اهَل الکِتابَ لا تَغلو فی دیِنَکُم غیَر الحَقّ و لاتتَّبعوا اَهواءَ قومٍ ضَلّواِمن قَبلُ و اَضَلّواکثیراً و ضَلّواعن سِوآء السَّبیل»
غلو اساس دین را مورد تهدید قرار داده بود و برای شیعیان خطرناک بود زیرا نه تنها از درون سبب ایجاد آشفتگی در عقاید شیعه میشد و آن را منزوی میکرد بلکه شیعه را در نظر دیگران انسانهایی بیقید و بند نسبت به دین نشان داده و بدبینی همگان را نسبت به شیعیان بوجود میآورد. زیرا غالیان می کوشیدند تا با رخنه درون شیعه آن را از داخل متلاشی کرده و چهره خارجی آن را خراب کنند.
اقدامات امام صادق (ع ) در برابر غالیان
امام صادق(ع) و پس از ایشان سایر ائمه به شدت در برابر غالیان ایستادگی کردند. قیام علمی امام برای تهذیب شیعه و حرکت در جهت نفی غلو و دور کردن شیعیان از جریان غلو از مهمترین اقدامات امام صادق(ع) برای حفظ فرهنگ اصل اسلام (و سبک زندگی دینی شیعیان)است و نیز از جمله اقدامات امام، دور کردن شیعیان اصیل از غالیان منحرف بود. زیرا وجود ارتباط میان آنها و جاذبههای احتمالی موجود در غلات میتوانست کسانی از شیعیان را به سوی غلو بکشاند، بویژه که غالیان به دروغ خود را مرتبط به امامان معرفی کرده و در برابر تکذیب امامان اظهار میکردند که این تکذیب صرفاً از روی تقیه است و این امر در فریب شیعیان سادهدل مؤثر بود. به همین دلیل امام به یارانشان فرمود:«با غلات نشست و برخاست نکرده و همغذا نشوید و همراهشان چیزی ننوشید و با آنها مصافحه نکنید.» امام صادق(ع) وظیفه مهم حفظ و صیانت شیعه از انحراف را در رأس برنامه خود قرار داد و آن را از تأثیرپذیری در برابر انحرافات موجود عصر خود، که خلوص فکری و عقیدتی و استقلال مکتبی شیعه را به طور مداوم مورد تهدید قرار میداد باز داشت.
مهناز اکبری