Print Logo
چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت 13:41

سه وظیفه امت در قبال امام


انسان مؤمن هنگامی که جایگاه امام را شناخت و بصیرت نسبت به مقام ایشان پیدا کرد و همان‌طور که در زیارت جامعه می‌خوانیم، اقرار کرد: «مستبصرا بشانکم: بصیرت نسبت به شأن و مقام شما دارم»، باید در جستجوی این باشد که وظیفه‌اش در مورد امام چیست؟ در این مقاله کوتاه وظیفه امت در قبال امام مرور می‌شود.

معرفت نسبت به امام، رجوع به او و پیروی از وی

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «لا یکون العبد مؤمنا حتی یعرف الله و رسوله...: بنده مؤمن نیست تا این که خدا، پیامبر و تمامی امامی و امام زمان خودش را بشناسد، به ایشان مراجعه کرده و تسلیم فرمان آن‌ها باشد.» بر اساس حدیث زیر سه وظیفه فوق بر عهده انسان مؤمن است.

الف) معرفت نسبت به امام

این شناخت دارای دو مرحله است:

شناخت ظاهری: شامل دانستن نام او، نام پدر، نام مادر، دوره امامت و این گونه مسائل و در مورد امام زمان(عج) تاریخ غیبت صغری و کبری و تکلیف انسان در زمان غیبت و ... است.

شناخت باطنی: معرفت پیدا کردن در مورد نقش امام در عالم و جایگاه اوست. این مسئله آن‌قدر مهم است که پیامبر(ص) می‌فرمایند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه: اگر کسی بمیرد و به امام زمانش معرفت پیدا نکند، به مرگ زمان جاهلیت مرده است.»

از این حدیث دو نتیجه حاصل می‌شود: از آن‌جا که پیامبر این مطلب را به طور مطلق فرموده‌اند، پس حتماً در هر عصری، امام وجود دارد. معرفت نسبت به امام آن‌چنان موضوع مهمی است که اگر کسی این معرفت را به دست نیاورد، به مرگ جاهلیت مرده است! بنابراین شناخت ظاهری، خیلی کارساز نیست، بلکه معرفت و بصیرت نسبت به امام، نقش تعیین‌کننده در سرنوشت انسان دارد. همان‌طور که در آیه 198 سوره اعراف آمده است: «وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ یَسْمَعُواْ وَتَرَاهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ وَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ: اگر ایشان را به هدایت دعوت کنی، نمی‌شنوند و مشاهده می‌کنی که به تو می‌نگرند، ولی حقیقت تو را درک نمی‌کنند.» در واقع نظاره کردن به پیامبر و امام، با بصیرت پیدا کردن به مقام ایشان تفاوت دارد.

ب) رجوع به او

یعنی مقید بودن به این‌که در مورد انجام هر کاری، امام را معیار و الگو قرار داده و نظر ایشان را جویا شویم، زیرا بعضی امام را می‌شناسند و معترف به مقام و جایگاه او هستند، ولی امام و رهنمودهای او در زندگی ایشان نقش نداشته و عقاید و رفتارهای خود را با او تنظیم نمی‌کنند.

ج) پیروی و تسلیم شدن در برابر نظر او

بعضی نسبت به امام، شناخت پیدا کرده و به او رجوع می‌کنند، ولی اگر نظر امام با نظر شخصی آن‌ها تطبیق نداشته باشد، با توجیهات مختلف، از زیر بار آن شانه خالی می‌کنند، در حالی که قرار است چشم و گوش بسته، به وی اطمینان کرده و دستور او را اجرا کنیم. همان‌طور که علی بن یقطین، معاون خلیفه غاصب، تابع سخن امام موسی کاظم(ع) شد و به توصیه ایشان مانند اهل سنت وضو گرفت و از مرگ حتمی نجات پیدا کرد و یکی از اصحاب امام رضا(ع) هم به دستور ایشان بدون معطلی وارد تنور و سالم از آن خارج شد.

بدیهی است این نوع تبعیت، کار سختی است. همان‌طور که ابن اثیر در نهایه و شیخ صدوق در معانی الاخبار از اباعمر نقل می‌کنند که گفت: «می‌دانی چرا پیامبر، کتاب خداو اهل بیت را ثقلین نام نهاد؟ زیرا تمسک به ایشان و عمل به دستورات آن‌ها کاری ثقیل، سنگین و سخت است.»

دلبستگی و محبت به امام

وظیفه دوم امت نسبت به امام، محبت به اوست که ناشی از وظیفه اول است، زیرا معرفت، محبت‌آور است. خداوند نیز به پیامبر(ص) می‌فرمایند: «به آن‌ها که می‌گویند چه اجر و مزدی برای رسالت می‌خواهی بگو: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى: من اجر و مزدی از شما نمی‌خواهم، جز محبت به نزدیکان من که همان اهل بیت من هستند.» (شوری/23)

چرا از بین تمام پاداش‌ها، خداوند اجر رسالت را محبت به اهل بیت رسالت قرار داده است؟ خداوند با این امر، در واقع از امت چیزی طلب نکرده است، بلکه آنچه خواسته شده به نفع خودشان است. همان‌طور که در آیه 47 سوره سبأ آمده است: «...قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ...: ... بگو آنچه را که از شما مسئلت کردم برای خودتان است... .» محبت، اطاعت‌آور است و هنگامی که کسی تحت تأثیر محبوب قرار می‌گیرد، دو اتفاق برای او می‌افتد:

1-  تبعیت غیرارادی: یعنی بدون اراده، تحت تأثیر این محبت، گفتار و رفتارش مانند محبوب می‌شود.

2-  تبعیت ارادی: یعنی به مقتضای عقل و دل، به گونه‌ای رفتار می‌کند که محبوبش تمایل دارد.

بدیهی است با اطاعت از دستورات ایشان، هدف خلقت و آنچه را که پیامبر(ص) و امام علی(ع) در پی آن بودند، حاصل می‌شود و بدین ترتیب آنچه از مردم خواسته شده، به سود خودشان خواهد شد. با این توضیحات معلوم می‌شود اگر کسی محب واقعی ایشان باشد، در رفتار و گفتارش، آنچه مغایر با آموزه‌های ائمه است، مشاهده نخواهیم کرد و اگر کسی ادعای محبت کرد، ولی عملش خلاف این امر را نشان می‌داد یا دروغگوست و فقط ادعا می‌کند و یا این‌که به درجه کامل نرسیده و در تلاش به رسیدن این مرحله است. امام علی(ع) می‌فرمایند: هر کس ما را دوست دارد، باید مطابق عمل ما رفتار کند و با لباس ورع خود را بیاراید.

بیزاری جستن از دشمنان امام

شرط محبت داشتن نسبت به امام، بیزاری جستن از دشمنان ایشان است. این دو لازم و ملزوم یکدیگر بوده و یکی بدون دیگری معنا ندارد و از نظر عقلی، امکان ندارد که ما امام را دوست داشته باشیم و با دشمن او دوست باشیم یا نسبت به دشمن او بی‌تفاوت باشیم. در ذات و ماهیت محبت داشتن به محبوب، مخالفت و بیزاری از دشمنان او نهفته است. به همین دلیل، تولی و تبری در کنار هم و هم در فروع دین آمده است.

امام صادق(ع) می‌فرماید: دروغ می گوید کسی که ادعای محبت ما را دارد و از دشمنان ما بیزاری نمی جوید. از آنجا که در عالم دو خط بیشتر وجود ندارد، یکی خط حق، به سرپرستی، خدا، پیامبران، ائمه و جانشینان ایشان در عصر غیبت. دیگری، خط باطل، به سرپرستی طاغوت که در هر عصری، مقابل سردمداران حق، ایستادگی می­کند، ما نیز در صورت پذیرش ولایت حق­مداران باید از خط مقابل نیز اعلام بیزاری جوییم. با بررسی تاریخ اسلام هم متوجه می­شویم یکی از ضربه­های جبران ناپذیری به ساحت اسلام، از سوی کسانی بوده است که محبت به امام را داشته، اما به خاطر مصالحی، نسبت به دشمنان ایشان دشمنی نداشته­اند.

بر همین اساس است که در زیارت عاشورا به عنوان مرامنامه این نهضت بزرگ 10 بار، در کنار اعلام محبت به امام حسین(ع)، بیزاری از دشمنان او نیز مورد تأکید قرار گرفته است، از جمله ... «وَ أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاَتِکُمْ وَ مُوَالاَةِ وَلِیِّکُمْ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ... و تقرب می­جویم به سوی خدا و شما، به واسطه دوستی شما و دوستی دوستانتان و بیزاری جستن از دشمنان شما.»

دکتر احمدعلی افتخاری/ استاد دانشگاه اصول الدین