Print Logo
داود باوفا (کارشناس ارشد ادبیات فارسی) شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 11:09

مقایسه تطبیقی حقوق بشر اسلامی با غرب با تاکید بر اشتراکات


در حالیکه مبانی و شالوده اساسی حقوق بشر اسلامی بر اساس وحی در کلام الله و سیره نبوی است،مبانی حقوق بشر بین الملل بر اساس طبیعت افراد و جامعه است که در سیر تطور تاریخی تغییر و تحول یافته است.نوشتار پیش رو، ضمن بیان این مبانی به ارائه راهکاری برای نزدیکی بیشتر حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر بین الملل پرداخته و به برخی از مهمترین اشتراکات این دو اشاره کرده است.

عده ای از جامعه شناسان و متفکران که خود را در قید و بند تعلقات جغرافیایی و مذهبی قرار نمی دهند بر این تصور هستند که اصولا سخن گفتن از حقوق بشر اسلامی یا غربی یا هر چیزی که مشابه این واژگان باشد، اقدامی ناشایست است؛ چرا که انسان موجودی است که در هر کجایی از کره خاکی که زندگی می کند باید حقوق اساسی او از جمله حق حیات، حق آزادی، حق انتخاب و...برخوردار باشد. از سوی دیگر برخی بر این تصور هستند که اتفاقا تعلقات جغرافیایی، افکار و اندیشه های دینی در نوع نگاه به حیات مادی و معنوی انسان و در نتیجه حقوق او متفاوت است. صرف نظر از اختلاف آرا و اندیشه که در این موضوعات وجود دارد و آن کاملا امری طبیعی است، به نظر می رسد که در موضوع بررسی تطبیقی حقوق بشر اسلامی و حقوق بشری که در جهان غرب از آن سخن گفته می شود و به کل جهان عمومیت می دهند،باید به برخی از تفاوت ها که در بنیاد ها و مفاهیم این دو نگرش وجود دارد توجه کرد.

در تعیین خاستگاه فلسفی، حقوق بشر غربی، آنچنان که در اعلامیه حقوق بشر و اسناد آن آمده است، ابهاماتی وجود دارد. برخی صاحب نظران، حقوق بشر را مبتنی بر حقوق طبیعی می دانند و به عنوان مثال، لاک را پدر معنوی اندیشه حقوق بشر در دوران جدید تلقی کرده و سابقه ان را به حقوق یونانی، رومی و یا ادیان الهی بر می گردانند. برخی دیگر پوزیتیویسم حقوقی را منشا حقوق بشر بین المللی می دانند و معتقدند این حقوق در نقادی حقوق طبیعی به وجود امدخ و بر عقل انسان متمدن و قرارداد هایش بنا شده است.

اسلام یک دین الهی است و از همین جهت است که با وجود ویژگی تاریخی در نزول اسلام، اما به دلیل اینکه منبع معرفتی ان وحی است نمی توان ریشه های فلسفی و تنسان شناختی ان را به دوره خاص تاریخی و یا گروه و فرقه خاصی از مسلمانان منتسب کرد. بر مبنای تفکر اسلامی، تمام آموزه های اسلامی ریشه در کلام الهی و سیره پیامبر اسلام دارد که کلام الهی از طریق وحی بر پیامبر نازل و به مردم ابلاغ و ائمه معصومین و فقهای امت به تفسیر آن پرداخته اند. بنابراین این خداوند است که حقوق بشر اسلامی را معین و مشخص می کند. در تفکر غربی، مقوله های دینی هویت چندانی ندارند. از اینرو انسان بر اساس فطرت، عقل و فهم و دریافت خود از جامعه و انسان به برداشت های می رسد و بر همین اساس دست به تدوین قوانین از جمله قوانین حقوق بشر می زند. بر خلاف تفکر اسلامی که در آن ارزش واصل اصول و مبانی دینی است در اینجا اومانیسم و برآورده خواسته های آن اصل شمرده می شود. فرد مسلمان در جهان بنی خود با رهیافتی تعبدی همه امور و مسائل را در چهارچوب قاعده(برگشت همه به سوی اوست) یا(هو الاول و الاخر)...معنا می کند. اگرچه در جای جای قرآن و سیره پیامبر(ص) به فطرت اخلاقی انسان، کرامت ذاتی انسان و منشا اعتبار حقوق انسان در حق الله اشاره شده است و می توان بر این اساس ریشه حقوق بشر را که امری اعتباری است و نه تکوینی در امور تکوینی و حقیقی جستجو کرد، اما انچه برای یک فرد مسلمان در جامعه اسلامی در درجه اول اهیمت قرار دارد تنظیم تمامی روابط انسانی و اجتماعی بر پایه برخی اصول اولیه اسلام یعنی توحید، معاد و عدالت است.

یکی از دیدگاه های موجود در گفتمان اسلام و حقوق بشر، واگرایی و ناسازگاری است.این تفکر از سوی سنت گرایان افراطی یا روشنفکران رادیکال مطرح می شود که کاملا مروده بود و در این نوشتار قابلیت بحث ندارد، ولی دیدگاه دیگری که مرتبط با این بحث است؛ دیدگاه همگرایی و سازگاری حقوق بشر و اسلام است که در این باره دو برداشت کلان وجود دارد:در یک برداشت نه تنها تبیین و توجیه حقوق بشر بر اساس تعالیم و اصول دینی ممکن است بلکه راه منحصر به فرد است. برداشت دوم که میانه روتر است بر این باور است کهبرخی از مفاهیم حقوق بشر مدرن در منابع دینی به طور صریح یا ضمنی امده است. البته در پاره ای از موارد تعارضاتی هم دیده می شود و برای همگرایی لازم است دو اقدام صورت بگیرد.ایجاد تغییر نگرش در برخی دیدگاه های برون دینی و درون دینی.تلاش در جهت تعدیل مواد حقوق بشر جهانی به گونه ای که با مفاهیم دینی سازگارتر باشد.[1]

در ادامه به چند مورد از اشتراکات در حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر بین الملل اشاره می شود:

الف. ممنوعیت برده داری

اسلام با بردگی به صراحت مخالفت کرده است و همه انبیا و اولیای الهی در مسیر مبارزه با برده داری اقدام کرده اند. منشور حقوق بشر اسلامی در ماده 11 خود به صراحت به این موضوع پرداخته است.

ماده یازدهم : الف ) انسان آزاد متولد می شود و هیچ احدی حق به بردگی کشیدن یا ذلیل کردن یا مقهور کردن یا بهره کشیدن یا به بندگی کشیدن او را ندارد ، مگر خدای تعالی

ممنوعیت برده داری یکی از اشتراکات مهم در حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر بین الملل است  به گونه ایکه این ممنوعیت در ماده 4 اعلامیه جهانی حقوق بشر هم تصریح شده است. آنجا که بیان می‌کند: « احدی را نمی‌توان در بردگی نگاه داشت و داد و ستد بندگان به هر شکلی که باشد ممنوع است»

ب-حق استفاده از دستاوردهای علمی، ادبی و تکنولوژیک

در دنیای مدرن امروز که هر روز ابعاد تازه ای از علم و دانش کشف می شود، لازم است که مخترعین، نویسندگان و...از نتایج کشفیات علمی خود بهره مند شوند که ماده شانزده حقوق بشر اسلامی به صراحت بدان اشاره کرده است.

ماده شانزدهم : هر انسانی حق دارد از ثمره دست آوردهای علمی یا ادبی یا هنری یا تکنولوژیکی خود سود ببرد، و حق دارد از منافع ادبی و مالی حاصله از آن حمایت نماید ، مشروط بر ا ین که آن دست آورد (اثر) مغایر با احکام شریعت نباشد .

همین حق در بند 2 ماده 27 اعلامیه جهانی نیز تصریح شده که: «هرکسی حق دارد از حمایت معنوی و مادی آثار علمی، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود»...


[1]-ناصریف حسین،سنجش بنیادهای نظری و مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر با مبانی و آموزه های قرآنی، 1384، ص54؛www.sid.ir