Print Logo
محمدرضا بهمنی شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 10:57

چیستی و چگونگی برپایی تمدن نوین اسلامی در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای


بازخوانی تجربه جمهوری اسلامی ایران در عصر حاضر، از دو حیث حائز اهمیت است، نخست؛ به جهت ترسیم روند تکاملی جمهوری اسلامی و کارآمدسازی آن تا دستیابی به جایگاه تمدنی و دوم؛ از حیث عرضه غیرمتعصبانه و عالمانه این تجربه تمدنی به جهان اسلام. رهبر معظم انقلاب در دو دهه گذشته، ناظر به هر دو ضرورت فوق، بیانات مهمی را ناظر به تبیین چیستی و چگونگی دستیابی به تمدن نوین اسلامی داشته اند. این یادداشت،تلاش دارد مروری گذرا بر این بیانات داشته باشد.

1. مفهوم‌شناسی تمدن نوین اسلامی (چیستی)

«تمدن نوین اسلامی» تعبیری است که بسیار در سخنان آیت‌الله خامنه‌ای به‌کار رفته است. برای شناخت مراد ایشان از این ترکیب واژگانی، چند مقوله مفهومی از بیانات ایشان قابل دریافت است. ارکان، اهداف و شاخص‌های تمدن اسلامی از مهم‌ترین مقولات تبیینی در سخنان ایشان می‌باشد. در این میان، اشاره به دو مطلب مهم پیش از ورود به این سه مقوله مفهومی ضروری است و آن اینکه ایشان در اظهاراتشان معنای تمدن را با دو مفهوم زیرساختی همراه ساخته‌اند: نخست، «ارتباط تمدن اسلامی با زندگی انسانی» و دوم «توأمانی تمدن اسلامی و امت اسلامی». علت طرح این دو مبحث، تأکید بر این نکته است که آیت‌الله خامنه‌ای مفهوم‌شناسی تمدن را (که غالباً از جنس مباحث نظری است)، با عرصه عمل و عینیت‌های محیطی گره زده‌اند و این از مهم‌ترین ویژگی‌های دیدگاه‌های تمدنی ایشان است.

نسبت مفهومی «تمدن اسلامی» و «زندگی انسانی»

از منظر آیت‌الله خامنه‌ای، تمدن اسلامی با زندگی انسانی، ارتباط معنایی تنگاتنگی برقرار می‌کند. در این زمینه، تعبیر «زندگی خوب و عزت‌مند» را به کار برده‌اند که چهار ویژگی کلان را برای زندگی انسانی در تمدن اسلامی می‌توان برشمرد: (1) علوّ معنوی و مادی؛
(2) جهت‌مندی؛ (3) نظم؛ و (4) سازگاری با طبیعت و محیط. در این زندگی، شرایط به‌گونه‌ای است که انسان به غایات مطلوب آفرینش دست می‌یابد.

نسبت مفهومی «تمدن اسلامی» و «امت اسلامی»

مفهوم زیرساختی دوم در چیستی تمدن از منظر آیت‌الله خامنه‌ای، ربط معنایی تمدن و امت است. ایشان بارها در بحث دربارۀ تمدن اسلامی، از امت اسلامی یاد کرده‌اند. شاید نکته قابل توجه در این زمینه این باشد که ایشان ضمن اشاره به تنوع ملیت‌ها و کشورها در درون امت اسلامی، دستیابی به تمدن مطلوب قرآنی را به‌عنوان چشم‌انداز مشترک امت اسلامی در کشورهای مختلف دانسته‌اند: «امت اسلامى با همه‌ ابعاض خود در قالب ملت‌ها و کشورها باید به جایگاه تمدّنىِ مطلوب قرآن دست یابد» (خامنه‌ای، 09/02/1392). همچنین ایشان در سال‌های اخیر با توجه به جریان بیداری اسلامی، در پیام‌ها و سخنرانی‌های مرتبط با این موضوع، از چنین هدف و چشم‌اندازی برای امت اسلامی یاد کرده‌اند: «هدف نهایی را باید امت واحده اسلامى و ایجاد تمدن اسلامى جدید بر پایه‌ دین و عقلانیت و علم و اخلاق قرار داد» (خامنه‌ای، 26/06/1390).

با این توصیف، در ادامه سه مقوله مفهومی، شامل ارکان، اهداف و شاخص‌های تمدن اسلامی را از منظر آیت‌الله خامنه‌ای بررسی می‌کنیم.

ارکان تمدن اسلامی

وقتی از رکن تمدن اسلامی سخن می‌‌رود، بنا به قاعده موجویت‌یافتن تمدن اسلامی باید به آنها وابسته باشد. شرح اجمالی این ارکان از منظر آیت‌الله خامنه‌ای عبارتند از:

الف) ایمان (به اسلام و ارزش‌های توحیدی): «یک نقطه‌ اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفى را باید ترسیم کنیم ـ هدف زندگى را ـ به آن ایمان پیدا کنیم. این ایمان را ما معتقدین به اسلام، پیدا کرده‌ایم. ایمان ما، ایمان به اسلام است» (خامنه‌ای، 23/07/1391).

ب) توأمانی «نقل» و «عقل»: این رکن از ارکان مورد نظر آیت‌الله خامنه‌ای، درواقع گویای آن است که در حرکت تمدنی، وفاداری به کتاب و سنت با عقلانیت توأم شده است. به بیان دیگر، عقل در کنار کتاب و سنت به‌عنوان حجت در یافتن سبک و شیوه زندگی دینی لحاظ شده است. «در اسلام یکى از منابع حجت براى یافتن اصول و فروع دینى، عقل است؛ اصول اعتقادات را با عقل بایستى به‌دست آورد؛ در احکام فرعى هم عقل یکى از حجت‌هاست» (خامنه‌ای، 05/07/1383).

ج) نوگرایی: این رکن تمدن اسلامی می‌تواند مؤید این معنا باشد که تمدن اسلامی ضمن اینکه به ارزش‌های اصیل و اصول کتاب و سنت پای‌بند است، از تحجر و تعصب نیز به دور است. چنین مفهومی از نوگرایی دقیقاً ملازم دین‌مداری و عقل‌گرایی که پیش‌تر به‌عنوان دیگر ارکان حرکت تمدنی معرفی شد، می‌تواند باشد. به بیان دیگر، از منظر آیت‌الله خامنه‌ای «تجدد و نوگرایىِ حقیقی و بازکردن میدان‌های تازه‌ زندگی، مطلوب اسلام است؛ اصلاً اسلام این را از انسان خواسته؛ این به برکت تأمل، تعمق، کارِ درست، کارِ فکری، تلاشِ عملی، مجاهدت، استقبال از کار و از خطر در همه میدان‌ها، و همت‌ها را بلند کردن به‌دست می‌آید». ایشان نقطه مقابل چنین توصیفی از نوگرایی را، سلفی‌گری انحرافی و تحجر دانسته، آن را مغایر نگرش تمدنی می‌دانند و این‌گونه بیان می‌‌کنند که «سلفى‌گرى، اگر به معناى اصولگرایی در کتاب و سنت و وفادارى به ارزش‌هاى اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیای شریعت و نفى غرب‌زدگى باشد، همگى سلفى باشید؛ و اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامى ترجمه شود، با نوگرایی و سماحت و عقلانیت ـ که ارکان تفکر و تمدن اسلامى‌اند ـ سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریسم و بى‌دینى خواهد شد» (خامنه‌ای، 14/11/1390).

ھ) عزت‌مندی و عدم وابستگی: عزت به‌عنوان رکن تمدن اسلامی، به این معناست که اساساً تمدن اسلامی در شرایط ذلت و وابستگی و تقلیدپذیری حاصل نمی‌شود. از این‌رو، برای حرکت به سوی تمدن اسلامی باید حرکت عزت‌مندانه‌ای واقع شود. به بیان دیگر، «شرط رسیدن به تمدن اسلامىِ نوین در درجه‌ اول این است که از تقلید غربى پرهیز شود. ما متأسفانه در طول سال‌هاى متمادى، یک چیزهایی را عادت کرده‌ایم تقلید کنیم» (خامنه‌ای، 23/07/1391). بنابراین باید دقت شود، حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی توأم با «ذلتِ تقلید» نشود.


و) مجاهدت: تلاش و کوشش از ویژگی‌هایی اساسی در همه حرکت‌های تمدنی است. «همه‌ تمدن‌سازى‌ها، به برکت مجاهدتِ دائم شده است. مجاهدتِ دائم هم همه‌اش به معناى رنج کشیدن نیست. جهاد، شوق‌آفرین است. جهاد، شادى و نشاط‌آفرین است.» (خامنه‌ای، 11/02/1392). با این توصیف، باید گفت ارکان و پایه‌های تمدن اسلامی از منظر آیت‌الله خامنه‌ای، شامل ایمان به اسلام و ارزش‌های توحیدی، توأمانی عقل و نقل، نوگرایی، مجاهدت و عزت‌مندی و عدم وابستگی است. این ارکان را می‌توان در یک نظام‌واره مفهومی به شرح ذیل ارائه کرد:

 

نمودار 1 ـ ارکان تمدن نوین اسلامی

همان‌گونه‌که در نمودار ملاحظه می‌شود، ارکان پنج‌گانه در سه گروه طبقه‌بندی شده است. رکن اول که کاملاً زیرساختی به‌شمار می‌آید ایمان به اسلام و ارزش‌های توحیدی است؛ گروه دوم را می‌توان ارکان روشی نامید که شامل توأمانی عقل ونقل و نوگرایی هستند. این دو رکن، به‌نوعی چارچوب روشی استنباط از دین و ارزش‌های دینی هستند که لازمه رسیدن به تمدن اسلامی هستند. گروه سوم نیز ارکان رفتاری نامیده می‌شود که شامل مجاهدت و تلاش‌گری و عدم وابستگی و پرهیز از تقلیدپذیری و وابستگی به تمدن‌های دیگر را در نظر دارد.

اهداف تمدن اسلامی

مقوله مفهومی دوم در معناشناسی تمدن از دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای، مقوله اهداف است. ایشان در تبیین چیستی تمدن اسلامی، در برهه‌های زمانی مختلف به اهداف تمدن اسلامی اشاره داشته‌اند. اهداف تمدنی مورد نظر ایشان ناظر به حوزه‌های اقتصاد، اجتماع، علم و فناوری، فرهنگ و به‌ویژه حوزه اخلاق و معنویت است.

الف) پیشرفت مادی و رشد و توسعه و اعتلای اقتصادی دنیای اسلام

آیت‌الله خامنه‌ای بارها بر اعتلای اقتصادی و پیشرفت مادی به‌عنوان هدف قطعی تمدن اسلامی تأکید کرده‌اند، ولی برای پیشرفت مادی یک‌سری شرط‌ها و شاخص‌های مقبولیتی را در نظر می‌آورند. از جمله مهم‌ترین این شرط‌ها، توأمانی پیشرفت اقتصادی با عدالت اجتماعی است. «تمدن و فکر اسلامى، پیشرفت مادى را مى‌خواهد؛ اما براى امنیت مردم، آسایش مردم، رفاه مردم و هم‌زیستىِ مهربانانه‌ مردم با یکدیگر، این خصوصیات نظام اسلامى است» (خامنه‌ای، 20/08/1385).

ب) ارتقای علم و فن آوری

«[اسلام] نسبت به علم، مهم‌ترین حرکت و مهم‌ترین تحریک و تحریص را داشته است. تمدن اسلامى به برکت حرکت علمى که از روز اول در اسلام شروع شد، به وجود آمد. هنوز دو قرن به‌طور کامل از طلوع اسلام نگذشته بود که حرکت علمى جهش‌وار اسلامى به وجود آمد» (خامنه‌ای، 05/07/1383).

ج) برقراری عدالت اجتماعی

در دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای توجه به عدالت در مفهوم‌پردازی تمدن اسلامی بسیار جدّی است. گویا تمدن اسلامی بدون عدالت، نمی‌تواند معنا شود. جامعه در تمدن اسلامی با عدالت هویت می‌یابد: «در جامعه باید عدالت اجتماعى باشد. عدالت به‌معناى یکسان‌بودنِ همه‌ برخورداری‌ها نیست؛ به‌معناى یکسان‌بودن فرصت‌هاست؛ یکسان‌بودن حقوق است. همه باید بتوانند از فرصت‌هاى حرکت و پیشرفت بهره‌مند شوند. باید سرپنجه‌عدالت گریبان ستمگران و متجاوزانِ از حدود را بگیرد و مردم به این، اطمینان پیدا کنند» (خامنه‌ای، 20/08/1385). اندیشه‌های آیت‌الله خامنه‌ای در قلمرو عدالت از این امتیاز برخوردار است که به مباحث نظری بسنده نکرده و به نکات ظریفی در قلمرو استقرار عملی عدالت در عینیت جامعه اسلامی توجه کرده است.

نکته مهم در هدف‌گذاری تمدنی بر محور عدالت این است که دیگر اهداف تمدنی نیز باید با عدالت همخوانی داشته باشند. ایشان بر این مطلب اصرار دارند که «ما رونق اقتصادی کشور را بدون تأمین عدالت اجتماعی به‌هیچ‌وجه قبول نداریم و معتقد به آن نیستیم» (خامنه‌ای، 20/12/1392).

د) اعتلای معنویت و اخلاق

هدف دیگری که آیت‌الله خامنه‌ای برای تمدن اسلامی مطرح کرده‌اند این است که در جامعه تراز تمدن اسلامی، انس با خدا و عالم معنا باید فراگیر شود: «آن کشور و جامعه‌اى که مورد نظر اسلام است، باید هم از لحاظ مادى و هم از لحاظ معنوى، پیشرو باشد» (خامنه‌ای، 20/08/1385). «در چنین جامعه‌اى، معنویت و اخلاق هم باید به قدرِ حرکت پیش‌رونده‌ مادى پیشرفت کند.» (همان).

ھ) تبیین و تحقق زندگی مطلوب اسلامی

«نظامی که شعارش عبارت است از تحقّق دین خدا در زندگی مردم و در جامعه مردمی و کشور، شعارش قالب‌گیری زندگی اجتماعی ماست با شریعت الهی و دین الهی و ضوابط و ارزش‌های الهی، یک چنین نظامی در دنیایی که دو سه قرن با سرعت به سمت مادی‌گری پیش رفته و شکل گرفته، چیزی شبیه معجزه بود و این معجزه اتّفاق افتاد» (خامنه‌ای، 14/06/1392). دقت در این‌گونه اظهارات آیت‌الله خامنه‌ای (که فراوانی قابل توجهی نیز دارد)، حکایت از آن دارد که هدف مهمِ «دینی شدن زندگی مردم، جامعه و کشور» هدف اساسی و کانونی تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران است.

همه این پنج هدف در یک ارتباط دوسویه تأثیرپذیر و تأثیرگذار از (بر) هم هستند.


لذا می توان آن ها را در قالب نظام اهداف به صورت زیر ترسیم نمود:

نمودار 2 ـ نظام اهداف تمدن نوین اسلامی

شاخص‌های ترازیابی تمدن اسلامی

مؤلفه دیگری که در مفهوم‌شناسی تمدن اسلامی از منظر آیت‌الله خامنه‌ای قابل ذکر است، شاخص‌های ترازیابی تمدن اسلامی است. ایشان به سنجه‌هایی اشاره داشته‌اند که همچون خطوط راهنما، امکان سنجش و ارزیابی کارکرد تمدن اسلامی را فراهم می‌آورد. نگارنده برپایه سخنان آیت‌الله خامنه‌ای این شاخص‌ها را به صورت ذیل طبقه‌بندی کرده است: الف) شاخص اصلی؛ ب) شاخص‌ نمادی؛ ج) شاخص تمایزبخش. در ادامه نگاه اجمالی به هریک از این شاخص‌ها می‌افکنیم:

الف) شاخص اصلی: تعالی و سعادت انسان‌ها

«شاخصه‌‌ اصلى و عمومى این تمدن، بهره‌مندى انسان‌ها از همه‌ ظرفیت‌هاى مادى و معنوى‌‌اى است که خداوند براى تأمین سعادت و تعالى آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است» (خامنه‌ای، 09/02/1392). این مهم، در گرو بهره‌مندی از ظرفیت‌هایی است که خدای متعال تعبیه کرده است. این ظرفیت‌ها عبارتند از: الف) ظرفیت های عالم طبیعت؛ ب) ظرفیت های وجودی انسان‌ها.

ب) شاخص نمادی: آرایش ظاهری و بروز و ظهور بیرونی

از نظر آیت‌الله خامنه‌ای تمدن اسلامی از نظر آرایش ظاهری و نمود بیرونی نیز مشخصاتی دارد: «آرایش ظاهرى این تمدن را در حکومت مردمى، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخ‌گویی به نیازهاى نوبه‌‌نوى بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومى، در استقرار عدالت، در خلاص‌شدن از اقتصاد مبتنى بر ویژه‌‌خوارى و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانى، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، می‌توان و باید مشاهده کرد» (همان).

ج) شاخص تمایزبخش

آیت‌الله خامنه‌ای در کنار ویژگی‌ها و مشخصه‌های پیشین، از شاخص‌هایی نیز یاد می‌‌کنند که به‌نوعی نشانگر وجوه تمایز تمدن اسلامی با تمدن غربی است. ایشان تأکید می‌‌کنند: «در این جهاد بزرگ، کار اصلى شما این خواهد بود که... چگونه «آزادى و حقوق اجتماعى» منهاى «لیبرالیزم»، و «برابرى» منهاى «مارکسیسم»، و «نظم» منهاى «فاشیسم غرب» را نهادینه کنید؛ چگونه تقید خویش به شریعت مترقى اسلام را حفظ کنید، بى‌آنکه گرفتار جمود و تحجر شوید؛ چگونه مستقل شوید، بى‌آنکه منزوى شوید؛ چگونه پیشرفت کنید، بى‌آنکه وابسته شوید؛ چگونه مدیریت علمى کنید، بى‌آنکه سکولاریزه و محافظه‌کار شوید» (خامنه‌ای، 14/11/1390).

2. ایجاد و تکوین تمدن اسلامی (چگونگی)

در این بخش ، دیدگاه‌های ایشان ذیل سه مقوله مفهومی شامل «پیش‌نیازها»، «مراحل» و «الزاماتِ» رسیدن به تمدن نوین اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.

پیش‌نیازهای شکل‌گیری تمدن اسلامی

با دقت در بیانات آیت‌الله خامنه‌ای، برخی مؤلفه‌ها را می‌توان به‌عنوان پیش‌نیاز حرکت به‌سوی بنای تمدن اسلامی معرفی کرد.

الف) شناخت و مواجهه با چالش‌ها

دنیای جدید هر روز با معضل و مسئله جدیدی روبه‌روست. نکته قابل توجه در این زمینه، ایجاد توان‌مندی در شناخت درست چالش‌هاست. «امروز نظام اسلامى با چالش‌هاى بزرگى مواجه است. اگر این چالش‌ها شناخته نشود، اگر معارضه‌ها دانسته نشود ـ چه معارضه‌هاى ممکن، چه معارضه‌هاى واقع و موجود ـ نمى‌توان درست نقش ایفا کرد» (خامنه‌ای، 14/07/1379). بنابراین، حرکت تکاملی جمهوری اسلامی به سوی تمدن نوین اسلامی در گرو شناخت درست و مواجهه شایسته با چالش‌های محیطی و درونی است.

ب) ایجاد و حمایت از فضای انتقادی

آن‌گونه که در ادامه خواهد آمد، تولید علم از الزامات قطعی ایجاد تمدن اسلامی است. پیش نیاز «ایجاد و حمایت از فضای انتقادی» پیش‌نیازی ناظر به این الزام است که در بیان عالمانه و مترقی آیت‌الله خامنه‌ای این طور معرفی شده است: «بدون فضاى انتقادى سالم و بدون آزادى بیان و گفت‌وگوى آزاد با «حمایت حکومت اسلامى» و «هدایت علما و صاحب‌نظران»، تولید علم و اندیشه دینى و در نتیجه، تمدن‌سازى و جامعه‌پردازى ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود» (خامنه‌ای، 16/11/1381).

ج) آینده‌نگری در تمدن‌سازی

آیت‌الله خاامنه‌ای معتقدند که جریان تمدن‌سازی که در تمام دوران بشریت نمود داشته، باید با نگاه آینده‌نگرانه به پیش رود. «آن هدفى که ترسیم کردیم براى خودمان به‌عنوان مؤمن، به‌عنوان مسلمان، به‌عنوان پیرو یک مکتب مترقى، به‌عنوان کسانى که انگیزه داریم براى برپا داشتن این بناى رفیعى که خبر از شکوفایی تمدن اسلامى در آینده و در قرون آینده مى‌دهد، احتیاج داریم به ذکر خدا تا بتوانیم در این جاده حرکت کنیم» (خامنه‌ای، 31/06/1386). ایشان به لحاظ معرفتی عصر تمدن حقیقی اسلامی را مصادف با عصر ظهور حضرت حجت(عج) بیان می‌دارند: «در دوران ظهور، تمدّن حقیقى اسلامى و دنیاى حقیقى اسلامى به وجود خواهد آمد» (خامنه‌ای، 14/07/1379).

مراحل تکوین تمدن اسلامی

بی‌شک هیچ تمدنی به‌یکباره شکل نمی‌گیرد و باید از مسیرها، دوره‌ها و نظام‌های مختلفی گذر کند. یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های اندیشه‌ای آیت‌الله خامنه‌ای ناظر به فرایند تحقق تمدن اسلامی است؛ به‌گونه‌ای‌که این فرایند را معطوف به تجربه جمهوری اسلامی ایران معرفی می‌کنند: «ما یک انقلاب اسلامى داشتیم، بعد نظام اسلامى تشکیل دادیم، مرحله بعد تشکیل دولت اسلامى است، مرحله‌ بعد تشکیل کشور اسلامى است، مرحله‌ بعد تشکیل تمدن بین‌الملل اسلامى است. ما امروز در مرحله دولت اسلامى و کشور اسلامى قرار داریم» (خامنه‌ای، 06/08/1383). این فرایند پنج مرحله‌ای در ادامه به‌اجمال معرفی می‌شود:

مرحله اول: وقوع انقلاب اسلامی

پیروزی انقلاب و تحولات سیاسی در کشور نقطه آغاز حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی است. در این انقلاب، «هدف این بود که این کشور با این نظام بتواند از همه‌ خوبى‌ها و پیشرفت‌ها و خیرات و برکاتى که خداى متعال به ملت‌هاى مؤمن وعده داده است، برخوردار شود» (خامنه‌ای، 28/05/1384).

مرحله دوم: تشکیل نظام اسلامی

«نظام اسلامى، یعنى طرح مهندسى و شکل کلى اسلامى را در جایى پیاده کردن. مثل اینکه وقتى در کشور ما نظام سلطنتىِ استبدادىِ فردىِ موروثىِ اشرافىِ وابسته برداشته شد، به‌جاى آن، نظام دینى تقوایىِ مردمىِ گزینشى جایگزین مى‌شود؛ با همین شکل کلى که قانون اساسى برایش معین کرده، تحقق پیدا مى‌کند» (خامنه‌ای، 12/09/1379). این توصیف برای نظام اسلامی، یعنی اینکه «هندسه‌ عمومى جامعه، اسلامى بشود» (خامنه‌ای، 21/09/1380).

مرحله سوم: تشکیل دولت اسلامی

دقت در تبیین آیت‌الله خامنه‌ای دربارۀ فرایند حرکت جمهوری اسلامی ایران به سوی تمدن نوین اسلامی، نشان می‌دهد شاخصه‌های دولت اسلامی را باید هم در رفتار کارگزاران و دولت‌مردان و هم در کارکردهای نظام اسلامی جست‌وجو کرد. «دولت اسلامی شامل همه کارگزاران نظام اسلامی است؛ نه‌فقط قوه‌ مجریه؛ یعنی حکومت‌گران و خدمت‌گزاران عمومی. اینها باید جهت‌گیری‌ها و رفتار اجتماعی و رفتار فردیِ خود و رابطه‌شان با مردم[1] را با معیارهای اسلامی تطبیق دهند تا بتوانند به آن اهداف برسند. بعد هم باید آن جهت‌گیری‌ها را در مدّ نگاه خودشان قرار دهند و به‌سرعت به‌سمت آن جهت‌گیری‌ها حرکت کنند؛ این می‌شود دولت اسلامی» (خامنه‌ای، 08/06/1384).

مرحله چهارم: تشکیل کشور اسلامی

تلاش دولت اسلامی در جهت تکامل و اعتلای حقایق و اصالت‌های بشری برای عبور از مرحله دولت اسلامی به مرحله کشور اسلامی ضروری است. «عدالت و صلاح مسئولان همیشه لازم است؛ حیف و میل نکردن اموال مردم که دست من و امثال من است، همیشه لازم است؛ اینکه تغییرپذیر نیست. اگر به توفیق الهى بتوانیم در این جهت خود را کامل کنیم و قدم‌هایى را که تا امروز بحمداللَّه برداشته شده، کامل کنیم، آن‌وقت کشور اسلامى به همان شکلى که گفتم، به وجود خواهد آمد؛ یعنى دولت اسلامى مى‌تواند کشور اسلامى به وجود بیاورد» (خامنه‌ای، 28/05/1384).

مرحله پنجم: تشکیل تمدن بین‌الملل اسلامی

مرحله پایانی حرکت تمدنی در دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای، مرحله تشکیل تمدن بین‌الملل اسلامی است. پس از تشکیل کشور اسلامی، «بعدش دنیای اسلامی است. از کشور اسلامی می‌شود دنیای اسلام درست کرد؛ الگو که درست شد، نظایرش در دنیا به وجود می‌آید».

با بررسی مراحل پنج‌گانه می‌توان گفت نکته مهم و قابل توجه در این میان آن است که در این فرایند، شروع هر مرحله، به معنی پایان و مرگ مرحله قبل نیست، بلکه هر مرحله نقش و جایگاه مفهومی‌ای دارد که همواره در حال تکامل است. به بیان دیگر، «یک زنجیره‌ منطقی وجود دارد؛ حلقه‌ اول، انقلاب اسلامی است، بعد تشکیل نظام اسلامی است، بعد تشکیل دولت اسلامی است، بعد تشکیل جامعه‌ اسلامی است، بعد تشکیل امت اسلامی است؛ این یک زنجیره‌ مستمری است که به هم مرتبط است» (خامنه‌ای، 24/07/1390). به نظر می‌رسد مستمر‌بودن زنجیره به این معنا باشد که حلقه‌های زنجیره امکان تکرار داشته باشد. به عبارت دیگر، روحیه انقلابی


همواره در همه مراحل حرکت تمدنی لازمه پویایی و نوزایی جریان متعالی تمدن اسلامی است. با این توصیف، به‌احتمال نمودار ذیل بتواند زنجیره‌ مراحل حرکت تمدنی را به تصور کشد:

 

نمودار 3 ـ مراحل تکوین تمدن اسلامی

الزامات رسیدن به تمدن اسلامی

با توجه به مراحل و مسیر حرکت تمدنی از منظر آیت‌الله خامنه‌ای، به‌طبع حرکت موفق در این مسیر با الزاماتی همراه است. این الزامات درواقع کارویژه‌هایی هستند که از نظر آیت‌الله خامنه‌ای لازمه حرکت برای رسیدن به تمدن اسلامی شمرده می‌شوند. این الزامات در چهار عنوان و ذیل دو بخش طبقه‌بندی شده است:

الف) الزامات تمهیدیِ اساسی

این گروه از الزامات درواقع مهیا‌کنندۀ زیرساخت‌های اساسی برای تمدن‌سازی هستند. که به این دو مورد می توان اشاره کرد:

1. تولید فکر و علم برای تمدن‌سازی اسلامی

آیت‌الله خامنه‌ای در ضرورت تولید فکر و علم برای تمدن‌سازی بر این باورند که «پایه اصلى تمدّن، نه بر صنعت و فن‌آورى و علم، که بر فرهنگ و بینش و معرفت و کمالِ فکرى انسانى است» (خامنه‌ای، 01/01/1373). درواقع، از منظر ایشان برخورداری یک امت از مکتب فکری، لازمه حرکت به سوی تمدن است. «هیچ ملتى بدون دارا بودن یک فکر و یک ایدئولوژى و یک مکتب نمی‌تواند تمدن‌سازى کند.» (خامنه‌ای، 23/07/1391).

2. پرورش انسان

عنصر مهم دیگر برای تمدن‌سازی، پرورش انسان است. به نظر می‌رسد تعبیر پرورش انسان، بیشتر به ایجاد و تقویت خصلت‌های مورد نیاز در مجموعه انسان‌هایی ناظر است که قرار است یک حرکت تمدنی را شکل دهند. مهم‌ترین این خصلت‌ها و ویژگی‌ها را این‌گونه می‌توان برشمرد:

یکم ـ کار برای خدا: «اگر انسان راهِ خدا را پیدا کرد و یاد گرفت که چگونه کار را براى خدا انجام دهد، آن‌وقت مى‌بینید که این عشق به کار، چه‌قدر کار را آسان خواهد کرد؛ تمدّن اسلامى، این‌گونه به وجود آمد» (خامنه‌ای، 29/06/1373).

دوم ـ احیای روح زندگی علوی: «باید روح زندگى علوى ـ یعنى عدالت، تقوا، پارسایى، پاک‌دامنى، بى‌پروایىِ در راه خدا و میل و شوق به مجاهدتِ در راه خدا ـ را در خودمان زنده کنیم» (خامنه‌ای، 06/08/1383).

سوم ـ صبر و ایستادگی: «ایستادگى و صبر و بصر و اعتماد به وعده‌‌ «وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ» (حج: 40) خواهد توانست این مسیر افتخار را تا رسیدن به قله‌‌ تمدن اسلامى، در برابر امت اسلامى هموار کند» (خامنه‌ای، 09/02/1392).

ب) الزامات عینیِ کارکردی

الزامات کارکردی درواقع تأمین‌کنندۀ مظاهر و عینیت‌های تمدنی هستند. اگرچه به لحاظ جنس، این الزامات نقطه اشتراک تمدن‌ها شمرده می‌شوند، ولی ازسوی‌دیگر، فصل تمایز تمدن‌ها را نیز در همین الزامات باید جست. از این‌رو، برای این بخش از الزامات نیز، دو بخش الزامات سخت‌افزاری و الزامات نرم‌افزاری را می‌توان در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای مشاهده کرد. این دو بخش از الزامات تمدنی از منظر ایشان این‌گونه قابل تبیین است:

1. نظام‌سازی و تعالی الگوی مدیریت

«بخش ابزارى [تمدن] عبارت است از همین ارزش‌هایی که ما امروز به‌عنوان پیشرفت کشور مطرح می‌کنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسى و نظامى، اعتبار بین‌المللى، تبلیغ و ابزارهاى تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزارى تمدن است» (خامنه‌ای، 23/07/1391). نکته قابل توجه در این زمینه آن است که عینیت‌بخشی به این الزامات در گرو نظام‌سازی است. ایشان حتی در تحلیل آینده انقلاب‌های عربی جریان بیداری اسلامی خطاب به سران این انقلاب‌ها چنین گفته‌اند: «مسئله‌ اصلى شما، چگونگى نظام‌سازى، قانون‌نویسى و مدیریت کشور و انقلاب‌ها خواهد بود؛ این همان مسئله‌ مهم تمدن‌سازىِ اسلامى مجدد در عصر جدید است» (خامنه‌ای، 14/11/1390)

2. اصلاح سبک زندگی و رفتار اجتماعی (رسیدن به سلوک عملی مورد نظر اسلام)

«بخش حقیقى [تمدن] آن چیزهایی است که متن زندگى ما را تشکیل می‌دهد که همان سبک زندگى است. این، بخش حقیقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئله‌ خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزى، تفریحات، مسئله‌ خط، مسئله‌ زبان، مسئله‌ کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌اى که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخش‌هاى اصلى تمدن است که متن زندگى انسان است. اینها متن زندگى است؛ این همان چیزى است که در اصطلاح اسلامى به آن می‌گویند: عقل معاش. می‌شود این بخش را به منزله بخش نرم‌افزارى تمدن به حساب آورد و آن بخش اول را، بخش‌هاى سخت‌افزارى به حساب آورد» (خامنه‌ای، 23/07/1391). مطلب مهم در خصوص بخش نرم‌افزاری تمدن این است که از نظر ایشان، مسئله سبک زندگی، عنصر تمایزبخش و تعالی‌بخش در حرکت تمدنی به‌شمار می‌آید.


در یک نگاه کلی، مجموعه الزامات حرکت تمدنی جمهوری اسلامی ایران را براساس دیدگاه‌های آیت‌الله خامنه‌ای در نمودار زیر می‌توان ملاحظه کرد:

نمودار 4 ـ الزامات حرکت تمدنی جمهوری اسلامی ایران

نتیجه‌گیری

در یک نگاه کلان، آرا و اندیشه‌های صاحب‌نظران و اندیشمندان حوزه مطالعات تمدن اسلامی را می‌توان ناظر به دو پرسش مهم چیستی تمدن اسلامی و چگونگی دستیابی به تمدن اسلامی دانست که از زوایای مختلف (روشی و محتوایی) قابل بررسی هستند. از حیث روش‌شناسانه، شکل‌گیری و تکوین اندیشه تمدنی آیت الله خامنه‌ای را در رهگذر اتصال میان عرصه نظر و عمل با ویژگی‌های اختصاصی زیر می‌توان صورت‌بندی کرد:

الف) این اندیشه تمدنی، بر بستر تحلیل تاریخیِ تجربه تمدنی صدر اسلام و نیز تجربه تطور حضور تشیع در عرصه حکومت (مانند صفویه و مشروطه) در سده‌های اخیر نمایان گشته است.

ب) اندیشه ایشان از‌یک‌سو بر توان‌مندی‌های فقهی و فلسفی و از‌سوی‌دیگر مبتنی‌بر منصب‌های حکومتی ایشان شکل یافته است.

ج) این اندیشه تمدنی، در درون تجربه انقلاب و جمهوری اسلامی ایران در عصر حاضر تکوین می‌یابد.

به‌لحاظ محتوایی، در نگاه آیت الله خامنه‌ای تمدن اسلامی غایت حرکت و چشم‌انداز مشترک امت اسلامی در سطح کلان و الگوی زندگی در جوامع اسلامی در سطح خرد است، ولی درباره چگونگی دستیابی به تمدن اسلامی، در نظریه ایشان که با سیر تکوین جمهوری اسلامی ایران گره خورده است، فرایندی قابل شناسایی است که در آن تشکیل نظام اسلامی، دولت اسلامی و جامعه اسلامی مقدمه دستیابی به تمدن نوین اسلامی دانسته می شود. گذار از هر مرحله به مرحله بعدی در‌واقع در گرو الزاماتی است که نگارنده آنها را تحت عناوین «الزامات تمهیدی» و «الزامات کارکردی» طبقه‌بندی کرده است. «تولید فکر و علم» و «پرورش نیروی انسانی» از لوازم مهم حرکت تمدنی هستند. همچنین «نظام‌سازی و تعالی الگوی مدیریت» و نیز «اصلاح و بهبود سبک زندگی و رفتار اجتماعی» دو الزام کارکردی هستند که دستیابی به تمدن اسلامی با آنها معنا می‌یابد. البته هر یک از این الزامات ویژگی‌های ارزشی و محتوایی مهمی دارند که در دیدگاه‌های ایشان بر آنها تأکید شده است. در پایان باید گفت براساس نظریه تمدنی آیت‌الله خامنه‌ای حرکت تکاملی جمهوری اسلامی ایران در گرو «رویکرد تمدنی» و محقق ساختن الزامات مهم و راهبردی پیش‌گفته است. از این‌رو، جا دارد مراکز و شخصیت‌های علمی و فکری کشور به بررسی و نقد این اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها به‌عنوان یک مبحث علمی پرداخته و درباره چگونگی کاربست آن در امور مختلف نظام به پژوهش‌های کاربردی مبادرت ورزند.

 


[1]. در همین بیانات «رفتار با نظام‌های بین‌المللی و نظام سلطه‌ امروز جهانی را نیز اضافه کرده‌اند».